۱۴۰۰ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

طرح نابودی گورستان خاوران

در اواخر دهه هفتاد بود که جامعه بهائیان تهران علاوه بر تمام فشارها و تبعیض‌های سازمان‌یافته با مشکلی جدی روبرو شد، دولت از اختصاص زمین جدید برای دفن فوت شدگان بهائی خودداری می‌کرد. بهائیان به حق نگران بودند که با پر شدن گورستان بهائیان که در یک محوطه با گورستان خاوران قرار دارد، مانند اوایل روی کار آمدن جمهوری اسلامی و تخریب گلستان جاوید در تهران، آنان جائی برای دفن فوت شدگان خود نداشته باشند. آنان به مقامات مختلف مراجعه می‌کردند که زمینی را در مجاورت محل کنونی گورستان بهائیان تهران برای دفن فوت شدگان خود به دست آورند. بهائیان به شکلی غیر رسمی این نگرانی خود را با بستگان اعدام شدگان دهه شصت در گورستان خاوران در میان گذاشته بودند.

از سوی دیگر بستگان اعدام شدگان دهه شصت که عزیزانشان در گورستان خاوران به خاک داده شده بودند، به ویژه آن دسته از بستگان اعدام شدگان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 در زندان‌های اوین تهران و گوهردشت کرج که گمان می‌کردند که همه یا تعدادی زیادی از عزیزانشان در گورهای جمعی کشف شده در پائیز و زمستان 67 در گورستان خاوران به خاک داده شده‌اند، نگران بودند که حکومت با فشار وارد کردن به بهائیان آنان را مجبور کنند که فوت شدگان خود را در محل این گورهای جمعی به خاک بسپارند. نگرانی‌ها جدی بود.

خانواده‌های اعدام شدگان دهه شصت نیز جمعی یا فردی برای پیشگیری از این فاجعه اقدام می‌کردند. من نیز یکی از آنها بودم. برای جلوگیری از این فاجعه با دوستان بهائی خود که اتفاقا از افراد شناخته شده جامعه بهائیان ایران بودند صحبت می‌کردم و آنان به من اطمینان می‌دادند که تا آنجا که برایشان مقدور باشد در برابر این فشارها مقاومت خواهند کرد. اما تا کجا این مقاومت‌ها می‌توانست تداوم یابد، هیچ کس نمی‌دانست. حقیقت آن بود که جامعه بهائیان در برابر این فشارها تنها بودند.

از همین رو تلاش کردم که ما نیز به نوبه خود به دولت برای اختصاص زمینی برای دفن فوت شدگان بهائی فشار وارد کنیم. با ناصر زرافشان، وکیلی که به بستگان اعدام شدگان دهه شصت نزدیک بود، تماس گرفتم. در جلسه‌ای در دفتر وی از او خواستم که از طرف من با نهادهای دولتی و جامعه بهائیان به شکل رسمی تماس بگیرد. می‌دانستیم که گورستان‌ها در حوزه مسئولیت شهرداری‌ها و بالطبع شورای شهر هستند. او پیشنهاد کرد که به اولین شورای شهر تهران که به تازگی تاسیس شده بود مراجعه و از آنان بخواهیم که به وظایف خود عمل کرده و با اختصاص زمینی به بهائیان از بروز یک فاجعه انسانی جلوگیری کنند.

در آن زمان بهائیان با این استدلال بسیار ساده و قوی که "ما به لحاظ عقاید خود مجاز نیستیم که فوت شدگان خود را در محلی که پیش از آن دیگری دفن شده است، به خاک بسپاریم" در مقابل فشار دولتی مقاومت می کردند. چندی بعد بهائیان برای مشخص و برجسته کردن مرز گورستان بهائیان و گورستان خاوران و تاکید بر این نکته که از این خط فراتر نخواهند رفت، در قطعه غربی یک جدول بتونی تعبیه کردند. دولت در برابر مقاومت بهائیان و تلاش های بستگان اعدام شدگان برای جلوگیری از تخریب گورستان خاوران، زمین جدیدی را در مجاورت گورستان بهائیان به آنان اختصاص داد.

اینک دوباره این ترفند کهنه، به شکل جدید و بسیار خطرناک و با گام‌های عملی مسئولان برای حفر گورهای جدید در گورستان خاوران، جامعه بهائیان در تهران و سراسر جهان، بستگان اعدام شدگان دهه شصت و به ویژه مادران و خانواده‌های خاوران و فعالان حقوق بشر را با احتمال وقوع یک فاجعه انسانی روبرو کرده است. تصاویر منتشر شده نشان از آن دارد که ده گور جدید در گورستان خاوران حفر شده است و گویا دو نفر در این گورهای جدید دفن شده‌اند.

مسئولان حکومتی با فشار وارد کردن بر بهائیان برای دفن فوت شدگان خود بر روی گورهای جمعی نه تنها حرمت فوت شدگان و حقوق بستگان آنان را پایمال کرده‌اند، بلکه فشاری بسیار سنگین بر بستگان اعدام شدگان دهه شصت وارد می‌کنند.

در سال‌های گذشته مقامات سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی ناظر حقوق بشر از جمله عفو بین الملل و فدراسیون جهانی جامعه‌های حقوق بشر بارها و به اشکال مختلف از دولت جمهوری اسلامی خواسته‌اند که به تضییقات سازمان یافته و گسترده خود بر علیه بهائیان و بستگان اعدام شدگان دهه شصت خاتمه داده و از تجاوز به حریم گورستان خاوران و به ویژه گورهای جمعی در این گورستان و دیگر نقاط کشور پرهیز کنند. آنان بر این نکته تاکید کرده‌اند که این گورستان و دیگر گورستان‌ها و مکان‌هائی که اعدام شدگان دهه شصت در آنها دفن شده‌اند نه تنها به لحاظ پزشکی قانونی حائز اهمیت است، بلکه از منظر انسانی و عواطف بازماندگان اعدام‌های دهه شصت و به ویژه بازماندگان قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 دارای اهمیتی بی‌مانند است.

من و رضا معینی، که تعدادی از بستگان خود را در کشتار مخالفان و منتقدان حکومت در دهه شصت و تابستان 67 از دست داده‌ایم، ضمن ارسال شکایت‌نامه‌ای به محمود شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی در پائیز 1387 در اعتراض به تضییقات بر علیه بستگان اعدام شدگان دهه شصت و به ویژه مادران و خانواده های خاوران، در مقاله ای مشترک پس از تخریب خاوران در اواخر دی ماه 1387 نوشتیم "ما از همگان می‌خواهیم به حمایت از تلاش خانواده‌ها برای حفظ این مکان [گورستان خاوران] که بخشی از تاریخ ایران است بکوشند. خاوران امروز به ویژه با گورهای دسته جمعی قربانیان قتل عام شصت و هفت، بنای يادمانی است برای نشان دادن کراهت چهره‌ی جنایت سياسي در همه سال‌های وحشت و ترور و آشکار کردن نهایت وقاحت در توهین به انسان و کرامت انسانی. این محل خود گواهی می‌دهد که امری غیرعادی اتفاق افتاده است. تجمع در اين مکان و فراخواندن نام قربانیان، بعنوان اولین مشخصه‌ی هویت هر انسان، در مکانی که رژیم می‌خواهد بگوید "وجود ندارد" و انسان‌هایی که "نبوده‌اند" آن را مکانی برای بازشناسایی هویت "ناپدید" شدگان کرده است."

باید امیدوار بود که اینبار نیز بتوانیم با همراهی همدیگر، به ویژه با توجه به درک متقابل عمیق‌تری که میان جامعه بهائیان و بستگان اعدام شدگان دهه شصت به وجود آمده است، از اعمال فشار بر بهائیان برای انجام عملی بر خلاف اعتقادات و باورهای خود و نابودی گورستان خاوران ممانعت کنیم.