۱۳۹۱ بهمن ۱۴, شنبه

قربانیان کشتار 67، ناپدید شدگان قهری؟


آخرین بار که اجازه دادند برادرانم محمود و محمد علی را در زندان گوهردشت ببینیم، اوایل تیرماه 67 بود. سپس ملاقاتها قطع شد. در اوایل آذر 67 (یعنی پس از حدود 5 ماه بی خبری) یک کمیته چی در کمیته انقلاب تهران پارس به شکل غیر رسمی به پدر و مادرم اطلاع داد که محمود و محمدعلی اعدام شده اند. نه وصیت نامه ای وجود داشت و نه زمان اعدام ودلیل اعدام را به ما گفتند. محل دفنشان هم که مانند بسیاری دیگر نامعلوم است.
امروز تلاش کردم که نام برادران و خواهرم را در سایت بهشت زهرا پیدا کنم. در بانک اطلاعاتی بهشت زهرا نام همه اعضای خانواده بهکیش که به مرگ طبیعی فوت کرده بودند، وجود داشت، حتی عمه عزیزم که چند روز پیش فوت کرده بودند. اما هیچ اثری از زهرا، محمود، محمدرضا، محسن و محمد علی نبود. نام مهرداد پناهی شبستری، برادر همسرم نیز نبود. اسامی دیگر اعدام شدگان، مهدی برادران، خشایار پنجه شاهی و علیرضا اکبری شاندیز را که می دانستم در بهشت زهرا دفن شده اند را جستجو کردم، اسامی آنان نیز وجود نداشت. در بانک اطلاعاتی بهشت زهرا هیچ نشانی از اعدام شدگان وجود ندارد.
بدون شک دانستن محل دفن اعدام شدگان میتواند تسلی خاطری باشد برای بستگان اعدام شدگان. لااقل خانواده می داند که عاقبت عزیزش چه بوده و در کجا دفن شده است. بسیاری از خانواده ها به دلیل عدم اعتماد به دولت، وقتی محل دفن اعدام شدگان به آنان داده می شد، پنهانی خاک را کنار می زدند تا مطمئن شوند که اطلاعات داده شده درست است.  
در خاوران بسیاری از خانواده ها از محل دقیق دفن عزیزانشان اطلاعی ندارند. از آن مهمتر اینکه هیچ کس از محل دفن قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 اطلاعی ندارد. بستگان قربانیان چپگرا، با علم به اینکه چند گور جمعی جدید در تابستان 67 در خاوران کشف شده است، این گورهای جمعی را محل دفن بستگان خود می دانند. اما واقعیت این است که ما نمی دانیم که اعدام شدگان کجا دفن شده اند.  
این همه را گفتم تا یک بحث بسیار مهم را طرح کنم. در شورای حقوق بشر سازمان ملل یک گزارشگر ویژه وجود دارد که به مسئله ناپدید شدگان قهری رسیدگی می کند. از نظر سازمان ملل چه کسی نایدید شده قهری است؟ ایا بستگان ما که هیچ نشانی از آنان وجود ندارد، میتوانند در زمره این افراد قرار گیرند؟
ناپدید شدن قهری در ماده دو "کنوانسیون  بین المللی حمایت از همه افراد در برابر ناپدید شدن اجباری" چنین تعریف شده است :

برای اهداف این کنوانسیون، "ناپدید شدن قهری" دستگیری، بازداشت، آدم ربائی و یا هر شکل دیگری از محروم کردن از آزادی توسط عوامل دولت یا توسط فرد یا گروهی از افراد که با اجازه، حمایت و یا رضایت دولت عمل می کنند، در نظر گرفته می شود. این اعمال در ادامه با امتناع از پذیرش صلب آزادی این افراد و یا پنهان کردن محل نگهداری و یا سرنوشت افراد ناپدید شده، که این افراد را از حمایت قانون خارج می کند، همراه است.

برای آنکه مفهوم این تعریف بهتر مشخص شود، و به ویژه برای آنکه نشان دهم که این کنوانسیون میتواند در مورد اعدام شدگان دهه شصت مورد استناد قرار گیرد،  لازم است که مواردی که این تعریف مورد استفاده قرار گرفته است را بررسی کنیم.

1- عفو بین الملل یکی از این موارد را چنین معرفی می کند؛
در چهاردهم ژانویه 1990، 43 نفر از محله پبلو بیو در منطقه آنتیوکیا در کلمبیا توسط نیروهای شبه نظامی مورد حمایت ارتش ربوده می شوند.
گفته می شود که این کار به انتقام دزدیدن چند گاو فرمانده نیروهای شبه نظامی انجام شده بود. این 43 نفر به یک مزرعه، که به احتمال زیاد در همان محل هم به قتل رسیده اند، برده می شوند.
در مسیرانتقال  به مزرعه نیروهای شبه نظامی از ایست بازرسی ارتش بدون هیچ مزاحمتی رد می شوند، در حالی که گزارش شده است که صدای ناله و شیون از داخل کامیونها شنیده می شد.
پس از جستجو، شش جنازه از قربانیان آدم ربائی پبلو بیو شناسائی میشوند. اما سرنوشت 37 نفر دیگر هنوز نامعلوم است.
چند شبه نظامی برای قتل این شش نفر به زندان محکوم می شوند. اما عاملین ناپدید شدن قهری دیگر قربانیان بدون مجازات باقی می مانند.

2- بریژیت استرن می نویسد: تجزیه و تحلیل ناپدید شدن قهری به شکل متفاوتی از قتل باید انجام شود. ویلیام بوردون، که وکیل قربانیان جنایتهای دولت پینوشه است، استدلال می کرد که ناپدید کردن یک جنایت ناتمام است و تا زمانی که سرنوشت فرد و محل اختفا و یا محل دفن قربانی مشخص نشود، پرونده باز است. این استدلال با ماده 17 "اعلامیه سازمان ملل در حمایت از همه افراد در برابر ناپدید شدن قهری" هماهنگ است. همین استدلال در محاکمه ژنرالهای آرژانتینی مورد استفاده قرار گرفته است.

با توجه به کنوانسیون و اعلامیه و مثالهائی که آورده شد، به گمان من میتوان پرونده مناسبی را برای ارائه به سازمان ملل تهیه کرد و اثبات نمود که بستگان ما جزو ناپدید شدگان قهری هستند. مبنای این استدلال بر این نکات قرار دارد:
1-در بسیاری از موارد سرنوشت زندانیان و اعدام شدگان رسما به اطلاع بستگان نرسیده است، پس از نظر رسمی سرنوشت بسیاری از این افراد نامعلوم است.
2-در بسیاری از موارد محل دفن کسانی که در گورستان خاوران دفن شده اند مشخص نیست. به ویژه، جز کشف چند گور جمعی در خاوران که احتمالا قربانیان کشتار تابستان 67 در آن دفن شده اند، هیچ اطلاعی از محل دفن این قربانیان وجود ندارد.  

با توجه به موارد بالا، میتوان نتیجه گرفت که این پرونده هنوز باز است و میتواند مورد بررسی و پیگیری توسط گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد ناپدید شدگان قهری قرار گیرد.
به گمانم میتوان لازم است که کاری جدی را در این زمینه آغاز کنیم.

جعفر بهکیش- 14 بهمن 91

۲ نظر:

  1. موضوع بسیار مهمی را مطرح کرده ای امیدوارم بشود از این جنبه آن را دنبال کرد

    پاسخحذف
  2. با درود از این که کسی و کسانی این ظرایف را دنبال می کنند تا از مجاری ِ قانونی و امکانات ِ بین المللی بتوان از درد و رنج ِ بازماندگان ِ جنایات کاست ، خرسندم. با ارادت مهران

    پاسخحذف