اصل 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آزادی بیان تاکید می کند و روزنامه
نگاری یکی از مظاهر عملی این آزادی است.
*****************************
یکی از اولین اقدامات احزاب، نهادها و شخصیت های سیاسی و روشنفکران
مستقل پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتشار نشریات دوره ای بود. این نشریات همه به
شکل چاپی منتشر می شدند. در آن سالها بخش مهمی از فعالیت حزبی به انتشار نشریات
اختصاص می یافت.
برخی از این نشریات از اعتبار و نفوذ قابل توجه ای برخوردار بوده و با تیراژ بالا (گاه تا چند صد هزار- مثلا
نشریه کار ارگان سازمان چریک های فدائی خلق ایران) منتشر می شدند. برای نمونه چند
نشریه مهم آن دوران را ذکر می کنم: کتاب جمعه (هفته
نامه ای به سردبیری احمد شاملو)؛ نشریه هفتگی طنز آهنگر/چلنگر، کار (سازمان
چریک های فدائی خلق ایران)؛ نامه مردم (روزنامه حزب توده ایران)؛ پیکار (سازمان
پیکار در راه آزادی طبقه کارگر)؛ مجاهد (سازمان مجاهدین خلق ایران) و امت (جنبش
مسلمانان مبارز).علاقه مندان میتوانند برای اطلاعات بیشتر به سایت "آرشیو
اسناد اپوزسیون ایران" مراجعه کنند.
هر کدام از این نشریات هیئت تحریریه (کما-بیش) تمام وقت داشتند. یکی
از مهمترین اهداف سرکوب گسترده و سیستماتیک نیروهای مخالف و منتقد، متوقف کردن
انتشار نشریات مستقل و یا وابسته به گروه های سیاسی مخالف بود. دولت و سیستم
اطلاعاتی آن برای دست یافتن به امکانات چاپ و توزیع نشریات وابسته به گروه های
سیاسی منتقد و مخالف، بسیاری را بازداشت و شکنجه کرد. در آن سالهای سیاه، بسیاری
از کارگران این چاپخانه های مخفی و کسانی که در توزیع نشریات فعال بودند بازداشت،
شکنجه ، کشته و یا اعدام شدند.
علاوه بر آن بسیاری از اعضای هیئت تحریریه این نشریات، که برخی از
آنان روشنفکران و روزنامه نگاران شناخته شده ای بودند، بازداشت، شکنجه و اعدام
شدند.
برای آنکه این انسانهای شریف را فراموش نکنیم، تنها به ذکر نام برخی
از آنان اکتفا می کنم: رحمان هاتفی (سردبیر کیهان در سال 57 و نشریات حزب توده
ایران)، علیرضا اکبری شاندیز (نشریات سازمان چریک های فدائی خلق ایران)، محمدرضا
غبرائی (سردبیر نشریه کار)، سعید سلطانپور (نشریات سازمان چریک های فدائی خلق
ایران)، قاسم سید باقری (نشریه کار)، علیرضا زمرّدیان (نشریه پیکار)، نورالدین
ریاحی (نشریه راه کارگر) و ده ها تن دیگر که پاره وقت یا تمام وقت در نشریات گروه
های منتقد فعالیت می کردند.
****************************
قربانیان قتل های سیاسی پائیز 1377، همه از روشنفکران شناخته شده کشور
بوده و تقریبا همه آنان به شکل پاره وقت و یا تمام وقت به کار رسانه ای اشتغال
داشتند: محمد مختاری و محمد جعفر پوینده عضو هیئت مشورتی کانون نویسندگان ایران و
همکار نشریات مستقل؛ پروانه اسکندری مسئول و نویسنده نشریه زیرزمینی "خبرنامه
جبهه ملی" و پس از انقلاب مسئول نشریه جبهه ملی؛ مجید شریف همکار نشریه ایران
فردا و پیروز دوانی مسئول نشریه زیر زمینی بانگ رهائی و بولتن پیروز.
****************************
می دانیم که روایتهای گوناگونی از تاریخ سرکوب رسانه ها در جمهوری
اسلامی ایران وجود دارد. برای آنکه روایتی را که در جهت احیای حقوق قربانیان است
جایگزین روایت های ناعادلانه کنیم، لازم است به سرکوب رسانه های غیر دولتی و مستقل
از آغاز انقلاب نیز توجه نمائیم. لازم است به این نکته توجه کنیم که بسیاری از
کسانی که در دهه های شصت و هفتاد بازداشت، شکنجه و اعدام شدند، تنها جرمشان آن بود
که مطلبی در جائی نوشته و یا به انتشار و توزیع رسانه های غیر دولتی یاری رسانده
بودند[1].
گزارشگران بدون مرز در سال 2014 در کارزار خود با عنوان "مبارزه
با مصونیت" ، با معرفی 10 چهره به مصاف فراموشی می رود. این سازمان نام پیروز
دوانی را در میان این ده نفر قرار داده ودر انتهای نامه خود به حسن روحانی، رئیس
جمهور، مینویسد: " این نامه را خطاب به شما می نویسیم تا درخواست کنیم همه امکانات
خود را برای گشودن پرونده پیروز دوانی و روشنی افکندن بر حقایق این رویداد تلخ
بکار گیرید. تا خانواده و نزدیکان این روزنامه نگار به حقیقت دست یابند و
دادخواهی کنند. با نظر داشت قطعنامه های سازمان ملل نقش شما تضمین حق انجام حرفه
و دسترسی به عدالت برای روزنامه نگاران است"
لذا ضروری است که روزنامه
نگاران جوان برای باز شناسی چهره های مطبوعاتی مخالف حکومت که بازداشت، تبعید،
شکنجه و اعدام شده اند تلاش کنند. لازم است تاریخ سرکوب رسانه های مستقل باز نوشته
و سیاست فراموشی و مصونیت از مجازات به چالش کشیده شود.
[1] گزارشگران
بدون مرز (یکی از سازمان های معتبر بین المللی در دفاع از حقوق روزنامه نگاران)
اصحاب رسانه را (به شهادت اطلاعیه های آن) به سه دسته تقسیم می کند: 1) روزنامه نگاران حرفه ای؛ 2) شهروند
خبرنگاران (مثلا وبلاگ نویسان) و 3) صاحبان امتیاز نشریات (مانند فاطمه کروبی و
میر حسین موسوی). با این تعاریف شاید مجاز باشم که کسانی که در چاپ و انتشار
نشریات فعال بوده اند را نیز از اصحاب مطبوعات به حساب آورم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر