۱۳۹۶ بهمن ۳۰, دوشنبه

آیا خواهر و برادرانم میتوانند در زمره ناپدید شدگان قهری قرار گیرند؟


این گفتگوئی است که در زیر یکی از پستهایم در فیس بوک انجام شده است. آقای حمید حمیدی در مخالفت با یادداشت من نوشتند. و سپس قول دادند که با آقای لاهیجی و کسان دیگر در اینمورد صحبت کنند. ایشان در تاریخ 18 فوریه 2018 با من تماس گرفتند و پس از صحبتهای مفصل، ماحصل صحبتهای خود با آقای لاهیجی و کسان دیگر را بیان کردند. ماحصل گفته های آقای حمیدی این بود:
"نمی شود، عدالت برای ایران هم پروپاگاندا می کند".
من خوشبینانه گمان می کنم که خبر منتشر شده از طرف عدالت برای ایران "پروپاگاندا" نیست. حتما خانم مریم اکبری منفرد از زندان اوین و خانم شادی صدر بر این نکته نوری خواهند افکند.
به دلیل اهمیت عملی این گفتگو، آنچه که در زیر پست من آمده است را می آورم.
توجه داشته باشید که مطالب داخل [...] توضیحاتی است که اضافه کرده ام .
*****************************
یادداشت کوتاه من بر مطلبی که آقای عبداکریم لاهیجی منتشر کرده اند

گمان می کردم که آقای عبدالکریم لاهیجی بر این اعتقاد هستند که نمیتوان کشته شدگان دهه شصت و به ویژه قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 را در زمره ناپدید شدگان قهری قلمداد کرد و به شدت و با قاطعیت مخالف چنین اقداماتی از جانب بستگان کشته شدگان دهه شصت و به ویژه قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 بوده اند. اما شاید گشودن پرونده برای خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد (خواهر و برادر خانم مریم اکبری منفرد)، از جمله قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67، در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری سبب شده است که ایشان متوجه اشتباه بزرگ خود شده و بر ضروری و ممکن بودن چنین اقدامی آگاهی یابند. این نشان می دهد که چگونه اقدامات بستگان اعدام شدگان میتواند درک نادرست و گاه بروکراتیک فعالین حقوق بشر را تصحیح نماید، همانگونه که وکلا و فعالین حقوق بشر، در صورت ارج گذاشتن و تاکید بر اهمیت تلاشهای بستگان اعدام شدگان و درک اهمیت اینگونه تلاشها، نه با نگاهی از بالا و قیم مابانه، میتوانند بستگان قربانیان جنایتهای دولتی را در پیشبرد و تعمیق تلاشهای خود یاری نمایند. تلاش و همکاری دوجانبه و چند چانبه ای که میتواند سبب گسترده شدن، انعطاف و تعمیق تلاشهای ما برای حقیقت، عدالت و توسعه مبانی حقوق بشر در ایران شود.
لینک به مطلب مورد نظر:
غایت دادخواهی کشف حقیقت و اجرای عدالت است و نه انتقام جویی یا خونخواهی که ریشه در قانون قصاص و معامله به مثل دارند. طرف دادخواهی ممکن است شهروند عادی، مأموران دولتی و یا مسئولان درجه اول حکومت باشند. از اینرو تحقق دادخواهی منوط به وجود یک دادگستری و قوه قضائیه مستقل از قوه اجرایی است. زیرا که قوه قض...
خانم بانو صابری:
ولی من اولین بار از ایشان در اینمورد شنیدم و گفتند اگر تعداد به یک حدی فکر می کنم ۳۵ نفر را بکار بردند، برسد مجبور به اتخاذ تصمیم و پیگیری هستند.
خانم بانو صابری:
حالا جعفر جان در اینمورد ما چه اقدامی می توانیم انجام دهیم؟
جعفر بهکیش:
بانو جان به قطع اشتباه می کنید، اینرا بدون اینکه سند و مدرک از من بخواهید بپذیرید. من در آینده نزدیک فراخوانی را منتشر می کنم که هزینه استخدام یک وکیل خارجی را تامین نمایم، برای اینکه این کار را بدون درگیر شدن در رقابتهای مبتذل، پیگیری نمایم.

خانم بانو صابری:
جعفر جان من سال ۲۰۰۴ اگر اشتباه نکنم از خودشان در اینمورد شنیدم توضیح مفصلی هم دادند و من ازشون در اینمورد سؤال هم کردم.
آقای حمید حمیدی
جعفر عزیز،اشاره به گروه کار ناپدیدشدگان قهری ار سوی دکتر لاهیجی به بیش از ده سال پیش بر میگرده و بنده خودم در یکی از بزرگداشت ها در سوئد-گوتنبرگ به همین موضوع اشاره داشتم.ضمن اینکه این نوشته اخیر دکتذ لاهیجی به آخرین سخنرانی ایشون در چاریس مربوطه که هنور نظر سازمان ملل در خصوص خانواده خانم اکبری منفرد اعلام نشده بود.امر دادخواهی نیازمند به کار گروهی است.ضمن اینکه هم نظر با شما می بایست از اقدامات سازمان عدالت قدردانی به عمل آورد،اما نباید فراموش کرد که حوره فعالیت فعالین حقوق بشر بسیار متفاوت می باشد.برخی بر مسائل زنان متمرکر هستند برخی بر مسائل کودکان،برخی در حوره های نطری و شناسائی مراکز بین المللی و برخی هم در حوزه اقدامات عملی.با ارادت
جعفر بهکیش
آقای حمیدی گرامی، من نمی دانم که آقای لاهیجی در ده سال پیش چه گفته اند. بسیار علاقه مند هستم که در اینباره بشنوم و ببینم. من در سال گذشته طی یک ایمیل از ایشان خواستم که در اینمورد اگر مطلبی دارند برای من ارسال کنند. ایشان در مطلبی دیگر صراحتا مخالفت خود را با اینکه خواهر و برادرانم در زمره ناپدید شدگان قهری میتوانند قرار گیرند اعلام کردند. میتوانید از خانم منیره برادران، خانم پرستو فروهر، آقای محمدرضا معینی و آقای ناصر مهاجر که در جریان این اظهار نظر هستند سئوال کنید. من از دادن توضیحات بیشتر معذور هستم.
آقای حمید حمیدی
قطعأ این کار را انجام خواهم داد جعفر عزیز و گرامی ما-با ارادت
این گفتگو در سال 1390 با رادیو فرداست
عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر می‌گوید، کسانی مانند موسوی، کروبی و رهنورد که در شرایط منع هرگونه آزادی شخصی نگهداری می‌شوند و هیچ مرجعی هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد، از نظر حقوقی جزو ناپدیدشدگان قهری هستند.

جعفر بهکیش
آقای حمیدی، من نگفتم که در هر مورد ایشان چنین نظری دارد. من در مورد خاصی که من درگیر آن بوده ام [منظورم مهمترین جنایت تاریخ معاصر ایران، یعنی کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 و برخی از کشته شدگان جنایت های گسترده دهه شصت است، نه یک موضوع شخصی!!]، سخن می گویم.
آقای حمیدی
بسیار خوب.چون یکی از موضوعاتی که عمومأ مطرح میشود،مسله طرح کشتار سالهای 60-67 در دادگاه کیفری است که این موضوع به دلیل عدم عضویت حکومت امکانپذیر نمی باشد.اما از زمان تشکیل گروه کار ناپدید شدگان قهری در سازمان ملل،افراد میتوانند طرح موضوع کنند تا این کمیته رسیدگی و نظر خود را اعلام نماید.چون مورد خاص شما را نمیدانم [ایشان گویا مطلب و کامنت مرا نخوانده اند، گویا من از یک مورد فردی سخن می گویم] از اظهار نظر بیشتر خوداری می کنم.با ارادت [متوجه نمی شوم که موضوع دادگاه بین المللی چه ربطی به کامنت من دارد؟؟ علاوه بر آن گروه کاری ناپدید شدگان قهری سالها پیش (29 فوریه 1980) از دادگاه جنائی بین المللی (اول جولای 2002) تشکیل شده است،].

جعفر بهکیش
من سالها پیش [فوریه 2013] در اینمورد [ناپدید شدگان قهری] مقاله ای نوشته ام:
آقای حمید حمیدی
جعفر عزیز با سلام،پیرو پیام شما مبنی بر چگونگی ناپدید شدگان قهری،اگر چه شما از کشته شدگان سالهای 60 تا 67 نام برده اید،اما در صحبتی که با یکدیگر داشتیم،متوجه شدم مراد شما کشته شدگان پس از مواجه با هئیت مرگ بوده است.بنا براین چون طرح موضوع از سوی شما کلی بود،بنده نیز کلی چند خطی نوشتم و ظاهرأ این مطلب برای شما قابل پذیرش نبوده است.از شما به دلیل عدم درک دقیق پوزش می طلبم.شاد باشید .با ارادت و احترام-حمید
جعفر بهکیش
آقای حمیدی گرامی، من در گفتگوی مفصل دیروزمان برای شما به کرات توضیح داده ام، که به طور اعم قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 میتوانند در زمره ناپدید شدگان قهری قرار گیرند و برخی از قربانیان جنایتهای پیش از آن نیز چنین هستند. برای شما مثال آوردم که مثلا خواهرم زهرا که گویا در شهریور 62 به قتل رسیده است و یا برادرم محمدرضا که گویا در اسفند 60 به قتل رسیده است میتوانند در زمره ناپدید شدگان قرار گیرند. اما برادرم محسن که در اردیبهشت 64 پس از "محاکمه" هر چند ناعادلانه و تصویب آن در شورای عالی قضائی اعدام شد و در گورستان بهشت زهرا به خاک داده شده است، به گمان من در زمره ناپدید شدگان قرار نمی گیرد. علاوه بر آن اگر آقای لاهیجی مثلا کروبی، موسوی و رهنورد را ناپدید شده قهری می دانند، چگونه میتوانند قربانیان کشتار تابستان 67 و برخی از کشته شدگان دهه شصت را در زمره اینان ندانند؟ علاوه بر آن به گمان من در خبر منتشر شده از طرف عدالت برای ایران در مورد ثبت اسامی خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد پروپاگاندائی وجود ندارد. برایتان توضیح دادم که بنا بر برداشت من روش کار گروه ناپدید شدگان قهری برخلاف آنچه جنابعالی عنوان کردید این گونه است:
1) مدعی یا نماینده او فرم مخصوص را پر می کند و به همراه مدارک برای گروه ناپدید شدگان قهری ارسال می کنند،
2) گروه کاری دریافت آنرا اعلام می کند،
3) گروه کاری پرونده را مورد بررسی قرار می دهد و اگر مدارک دیگری لازم باشد آنرا درخواست می نماید،
4) گروه  کاری اگر ادعا را قابل قبول تشخیص دهد، نام فرد مورد نظر را در دیتا بیس افراد ناپدید شده در نزد این گروه کاری ثبت می کند،
5) با دولت مورد نظر مکاتبه می کند و درخواست تعیین وضعیت فرد نامبرده را می نماید،
6) تا زمانی که پاسخ قانع کننده ای دریافت نکند، نام فرد در لیست ناپدید شدگان باقی می ماند و این مکاتبات ادامه پیدا می کند.

[یکی از وظایف اولیه این گروه کاری ارائه کمک به خانواده ها در جهت روشن شدن سرنوشت و یا محل بستگانشان که گزارش ناپدید شدنشان وجود دارد، است. در رابطه با این وظیفه انساندوستانه، گروه کاری به عنوان کانال مراوده میان بستگان کسانی که ناپدید شده اند و یا دیگر منابعی که کیس های ناپدید شدگان قهری را گزارش می کنند و دولت مورد نظر عمل می کند. برای این منظور، گروه گزارش های ناپدید شدن قهری از جانب خانواده و یا سازمانهای مدافع حقوق بشر که از جانب خانواده ها عمل می کنند را دریافت، بررسی و به دولت مورد نظر منتقل می کند. گروه کاری از دولت مورد نظر می خواهد که در هر مورد تحقیقاتی را انجام و نتیجه را به گروه گزارش دهد. گروه کاری این درخواست اطلاعات را در بازه های زمانی تکرار می کند. تا زمان روشن شدن سرنوشت و محل فرد ناپدید شده هر کیس در نزد گروه باز خواهد ماند. (به نقل از وبسایت گروه ناپدید شدگان قهری)]

از خانم شادی صدر به دلیل اینکه این کار را انجام داده اند، خواهش می کنم که اگر در ترتیبات بالا اشکالی وجود دارد آنرا اصلاح نمایند.
به گمان من پرونده خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد در مرحله پنجم میباشد. طبیعی است که خانم مریم اکبری منفرد از زندان اوین و یا نمایندگان ایشان میتوانند در اینباره توضیحات بیشتری ارائه نمایند. به هر حال من امیدوار هستم که بر خلاف گفته شما، هیچ "پروپاگاندائی" در این میان وجود نداشته باشد.
علاوه بر آن توضیح دادم که مثلا در آرژانتین، به دلیل نامعلوم بودن وضعیت قربانیان، بسیاری به دلیل اینکه محل دفن آنان مشخص نشده است هنوز در این لیست باقی مانده اند. همچنین توضیح دادم که در آرژانتین آزمایشهای ژنتیکی از بقایای اسناد در گورهای دستجمعی کشف شده انجام شد تا هویت کسانی که در این گورها دفن شده اند را معین نمایند. من و خانم پناهی شبستری مقاله ای را سالها پیش ترجمه و در بیداران منتشر کرده ایم.
به همین دلیل متعجب خواهم شد که [بنا بر گفته جنابعالی] یکی از مبرزترین وکلای حقوق بشر، پاسخ ایران مثلا در مورد کسانی که محل دفن آنان مشخص نیست را به همین سادگی پذیرفته باشد.
مقاله مورد نظر در مورد "تیم انسانشناسی قضائی در آرژانتین" که در تاریخ 12 اکتبر 2005 در بیداران منتشر شده است را در این لینک بخوانید:
به همین دلیل از شما انتظار دارم که به شکلی مناسب کامنتهای خود را تصحیح فرمائید و علاوه بر آن انتظار دارم که روشن کنید که درخواست چه کسانی [کیس را طرح نمائید بدون آنکه به مشخصات فرد مورد نظر اشاره ای کرده باشید] از طرف گروه ناپدید شدگان قهری رد شده است؟ این موضوع از نظر عملی بسیار حائز اهمیت است، چرا که نشان می دهد که ما به چه دشواری هائی روبرو هستیم و توجه داشته باشیم که در ارائه پرونده های بعدی دقت کافی را داشته باشیم.
جعفر بهکیش
19 فوریه 2018

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر