آقای اکبر گنجی نامه ای را برای پیگیری جنایتهای انجام شده در حیات جمهوری اسلامی خطاب به خانم ناوانی تم پیلی، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، تهیه و برای امضای عمومی منتشر کرده اند (1).
ایشان در متن توضیحی که منتشر کرده اند (2) دلایل خود برای در خواست از خانم پیلی برای ارجاع پرونده نقض حقوق بشر از جانب جمهوری اسلامی به شورای امنیت برای ارجاع پرونده ایران از طرف این شورا به دادگاه کیفری بین المللی چنین می گویند" رژیم سلطانی حاکم بر ایران، به طور سازمان یافته حقوق اساسی مردم ایران را نقض کرده و رفتارهایش با مردم ، مصداق "جنایت علیه بشریت" است. من نه تنها موافق تحریم هوشمند سیاسی علیه رژیم هستم، بلکه معتقدم از طریق فعالیت جمعی باید شورای امنیت سازمان ملل را مجبور سازیم تا پرونده ی زمامداران کشور را به عنوان جنایت علیه بشریت به دادگاه بین المللی کیفری بسپارد." ایشان جنایتهای انجام گرفته در دوران جمهوری اسلامی را چنین بر می شمارند "نظام سلطانی ایران طی سه دهه ی گذشته جنایات سازمان یافته ی بسیاری صورت داده است: قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱٣۶۷ ، ترور دهها دگراندیش در داخل و خارج از ایران، حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۱٣۷٨ ، به گلوله بستن مردم معترض به تلقب انتخاباتی و کشتن دهها تن از آنها، برخی از مصادیق مدعای ماست. " آقای گنجی می گویند "باید کاری کرد که او (آقای احمدی نژاد) از کشور خارج نگردد، اما اگر آمد، با همه ی ما و جامعه ی جهانی روبرو خواهد شد که به عنوان جنایت کار با او برخورد خواهند کرد. "
1-چگونه می توان نهادهای بین المللی را قانع کرد که آقای احمدی نژاد مسئول جنایتهائی است که از آنها نامبرده شده است؟ اگر دادرسی برای جنایتهای ذکر شده ممکن باشد، به یمن خاطرات آقای منتظری و خاطرات جان به در بردگان از قتل عام تابستان 67 می توانیم بخشی از آمرین و مجریان این قتل عام را شناسائی کنیم. باید متذکر شوم، متاسفانه در مورد متهمان پرونده ای که بناست بر علیه آقای خامنه ای و آقای احمدی نزاد تشکیل شود، خاطرات آقای منتظری هیچ کمکی به اثبات ادعای شما نخواهد کرد. در جریان دادگاه میکونوس برخی از اصلی ترین مسئولین ترورهای خارج از کشور مشخص شده اند. همچنین است قتل خانم زهرا کاظمی، حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 و قتل های زنجیره ای. تا آنجا که اطلاعات من نشان می دهد در هیچ کدام از این جنایتها نام آقای احمدی نژاد در میان نیست و این جنایتها در زمان ریاست جمهوری ایشان انجام نشده است. تنها مورد در لیست ذکر شده که به دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مربوط می شود و ایشان به دلیل وظایف خود به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی، به دلیل جلوگیری نکردن از وقوع جنایتهای انجام شده و عدم دفاع از حقوق شهروندان، در جنایتهای اخیر و کشتار مردم بیگناه به دست نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی، در خیابانها و یا در زیر شکنجه مسئول میباشند.
2-آقای گنجی می خواهند با اقدام خود مانع از شرکت آقای احمدی نژاد در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر 2009 شوند. ایشان در اولین پاراگراف مقاله خود می گویند "حدود یک ماه و نیم تا سفر احمدی نژاد به سازمان ملل فاصله داریم. باید کاری کرد که او از کشور خارج نگردد، اما اگر آمد، با همه ی ما و جامعه ی جهانی روبرو خواهد شد که به عنوان جنایت کار با او برخورد خواهند کرد..." (3)
آقای گنجی پرونده سودان و صدور حکم جلب از طرف دادگاه کیفری بین المللی را نمونه ای مناسب برای مورد ایران می دانند.
به شکلی اجمالی مراحل صدور حکم دستگیری عمر البشیر را مرور می کنم (4)؛ در این مورد ابتدا دبیر کل سازمان ملل یک کمیسیون تحقیق در اکتبر سال 2004 در مورد جنایتهای انجام شده در دارفور تشکیل داده و این کمیسیون گزارش خود را در ژانویه 2005 تقدیم ایشان کرد. این گزارش موید آن بود که دلایل قانع کننده برای وقوع "جنایت علیه بشریت" و "جنایت جنگی" در دارفور وجود دارد. سپس دبیرکل سازمان ملل از شورای امنیت خواست تا پرونده مربوطه را به دادگاه کیفری بین المللی ارجاع نمایند. این درخواست در مارس 2005 از تصویب شورای امنیت گذشت. دادگاه کیفری پس از تحقیقات کافی، حکم بازداشت عمر البشیر را در تاریخ 4 مارس 2009 صادر کرد. یعنی مراحل بررسی این پرونده بیش از 66 ماه طول کشیده است. در زمان ذکر شده مراحل پیش از تشکیل کمیسیون تحقیق در نظر گرفته نشده است. این نکته حائز اهمیت است که تا زمان صدور حکم بازداشت، هیچ مرجعی مجاز نیست که متهم به "جنایت علیه بشریت" را بازداشت کند، جناب آقای گنجی، سیستم قضائی بین المللی بر خلاف قوه قضائیه ایران، مراحل قانونی را باید برای صدور حکم دستگیری یک فرد طی کند.
آقای پیام اخوان، استاد حقوق در دانشگاه مک گیل و از مسئولین "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" در مصاحبه ای (5) می گویند، که این مرکز با کمک دولت کانادا در حال تهیه گزارشی از اسناد سرکوبهای اخیر می باشد و امیدوار هستند که این گزارش در فوریه 2010 به شورا حقوق بشر سازمان ملل تقدیم شود.
موارد بالا به صراحت نشان می دهد که هدفی که آقای گنجی برای کمپین "جنایت بر علیه بشریت" تعریف کرده اند، قابل حصول نیست.
3-درخواست محاکمه مسئولین جمهوری اسلامی چرخشی جدی در مواضع آقای گنجی و (تا آنجا که من اطلاع دارم) تنی چند از امضا کنندگان این کمپین می باشد. چه شرایط جدیدی در ایران به وجود آمده که این دوستان متقاعد شده اند که از شعار "ببخشیم اما فراموش نکنیم" دست شسته و با تجدید نظری بنیادین در نگاه خود به مسئله رویاروئی با جنایتهای انجام شده توسط جمهوری اسلامی، خواهان محاکمه مسئولین جنایتهای سی ساله در جمهوری اسلامی گردند؟ آیا این تغییر در بینش به این معنی است که (از نظر این دوستان) همه مسئولان جنایتهای انجام گرفته در سی ساله گذشته، باید پاسخگوی اعمال خود باشند؟
این نکته از این منظر حائز اهمیت است که اگر آقای گنجی، امروز بر این باورند که اجرای عدالت و پاسخگوئی، شرطی لازم برای کاهش احتمال تکرار جنایتهای انجام شده است، آنگاه، بدون شک لازم است دامنه پیگردها بسیار فراتر از آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای باشد. از منظر اجرای عدالت و پاسخگوئی، مثلا زمانی که از قتل عام 67 نامی برده می شود، و اگر بنا بر این است که از مسئولین جنایتها نامی برده شود، لازم است صراحتا گفته شود چه کس یا کسانی مسئول آن جنایت هستند. کمپین در این مورد خاموش است و این سکوت، در من این گمان را تقویت می کند، که از نظر آقای گنجی، مسئله اجرای عدالت و پاسخگوئی مسئولان تا آنجا قابل پیگیری است که با اهداف سیاسی ایشان تناقضی نداشته باشد. از همین روست که من کمپین "جنایت علیه بشریت" را کمپینی سیاسی و نه حقوق بشری می دانم.
این حق آقای گنجی است که برای پیشبرد اهداف حقوق بشری خود، انتخابی سیاسی کنند (همانگونه که بسیاری از فعالین حقوق بشر در ایران از پرداختن به مسائلی که حساسیت برانگیز است خودداری میکنند) و کمپینی را سازمان دهند که هدفش تنها پیگیری جنایتهای اخیر باشد. در آن صورت کسانی با نگاهی مشابه من نیز می توانستند با ایشان همراه شده و از حرکت ایشان حمایت کنند. اما زمانی که ایشان هدف کمپین خود را پیگیری همه جنایتهائی سی ساله جمهوری اسلامی اعلام می کنند، دیگر قابل قبول نخواهد بود که تنها نیمی از حقیقت گفته شود.
در انتها گمان می کنم اگر آقای گنجی خود را فعال حقوق بشر می دانند و هنوز بر شعار "ببخشیم و فراموش نکنیم" پایبند هستند، مناسبتر آن بود که از تلاشهای خانم عبادی برای تحت فشار قرار دادن سازمان ملل برای اعزام یکی از گزارشگران ویژه این سازمان به تهران برای بررسی نقض گسترده حقوق بشر در یکی دو ماه اخیر هم صدا می شدند و اگر به این نتیجه رسیده اند که برای توسعه مبانی حقوق بشر در ایران لازم است که آمرین و عاملین جنایتهای انجام شده در سی ساله گذشته محاکمه شوند، منطقی بود بدون ملاحظات سیاسی، پیگیری همه دست اندرکاران جنایتهای سی ساله اخیر را هدف کمپین خود اعلام می کردند و چون ایشان مراجعه به شورای امنیت را اصولی می دانند (6)، شاید از نظر حقوقی امکانپذیر بود به عوض درخواست از این شورا برای ارجاع پرونده ایران به دادگاه کیفری بین المللی، می خواستند تا این شورا تشکیل تریبونالی شبیه به تریبونالهای یوگسلاوی، رواندا و کامبوج را توصیه کند.
**************************
توضیحات:
1- این مطلب قبل از انتشار ششمین قسمت مقالات آقای گنجی نوشته شده است و به همین دلیل به مطالب ذکر شده در مطلب "دیکتاتوری پرچم" اشاره ای نشده است. در مطلبی دیگر که در دست تهیه است نشان خواهم داد که مواضع آقای گنجی در ششمین قسمت مقاله "با این رژیم چه باید کرد" مخالف روح اعلامیه جهانی حقوق بشر است
2- و 3- مطلب آقای گنجی با عنوان "خامنه ای و احمدی نژاد: جنایت علیه بشریت" را میتوانید در لینک زیر ببینید
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic2/more/18955/
4- مطالب مربوط به پرونده سودان-دارفور را می توانید در لینک زیر ببینید
http://www.icc-cpi.int/Menus/ICC/Situations+and+Cases/Situations/Situation+ICC+0205/
5- مصاحبه آقای اخوان را می توانید در لینک زیر ببینید
http://www.iranhrdc.org/httpdocs/Persian/videos5.htm
6- مسئله مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل نیز از جمله مسائلی است که به شکل جدی در میان فعالین حقوق بشر مورد بحث قرار نگرفته است.
ایشان در متن توضیحی که منتشر کرده اند (2) دلایل خود برای در خواست از خانم پیلی برای ارجاع پرونده نقض حقوق بشر از جانب جمهوری اسلامی به شورای امنیت برای ارجاع پرونده ایران از طرف این شورا به دادگاه کیفری بین المللی چنین می گویند" رژیم سلطانی حاکم بر ایران، به طور سازمان یافته حقوق اساسی مردم ایران را نقض کرده و رفتارهایش با مردم ، مصداق "جنایت علیه بشریت" است. من نه تنها موافق تحریم هوشمند سیاسی علیه رژیم هستم، بلکه معتقدم از طریق فعالیت جمعی باید شورای امنیت سازمان ملل را مجبور سازیم تا پرونده ی زمامداران کشور را به عنوان جنایت علیه بشریت به دادگاه بین المللی کیفری بسپارد." ایشان جنایتهای انجام گرفته در دوران جمهوری اسلامی را چنین بر می شمارند "نظام سلطانی ایران طی سه دهه ی گذشته جنایات سازمان یافته ی بسیاری صورت داده است: قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱٣۶۷ ، ترور دهها دگراندیش در داخل و خارج از ایران، حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۱٣۷٨ ، به گلوله بستن مردم معترض به تلقب انتخاباتی و کشتن دهها تن از آنها، برخی از مصادیق مدعای ماست. " آقای گنجی می گویند "باید کاری کرد که او (آقای احمدی نژاد) از کشور خارج نگردد، اما اگر آمد، با همه ی ما و جامعه ی جهانی روبرو خواهد شد که به عنوان جنایت کار با او برخورد خواهند کرد. "
1-چگونه می توان نهادهای بین المللی را قانع کرد که آقای احمدی نژاد مسئول جنایتهائی است که از آنها نامبرده شده است؟ اگر دادرسی برای جنایتهای ذکر شده ممکن باشد، به یمن خاطرات آقای منتظری و خاطرات جان به در بردگان از قتل عام تابستان 67 می توانیم بخشی از آمرین و مجریان این قتل عام را شناسائی کنیم. باید متذکر شوم، متاسفانه در مورد متهمان پرونده ای که بناست بر علیه آقای خامنه ای و آقای احمدی نزاد تشکیل شود، خاطرات آقای منتظری هیچ کمکی به اثبات ادعای شما نخواهد کرد. در جریان دادگاه میکونوس برخی از اصلی ترین مسئولین ترورهای خارج از کشور مشخص شده اند. همچنین است قتل خانم زهرا کاظمی، حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 و قتل های زنجیره ای. تا آنجا که اطلاعات من نشان می دهد در هیچ کدام از این جنایتها نام آقای احمدی نژاد در میان نیست و این جنایتها در زمان ریاست جمهوری ایشان انجام نشده است. تنها مورد در لیست ذکر شده که به دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد مربوط می شود و ایشان به دلیل وظایف خود به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی، به دلیل جلوگیری نکردن از وقوع جنایتهای انجام شده و عدم دفاع از حقوق شهروندان، در جنایتهای اخیر و کشتار مردم بیگناه به دست نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی، در خیابانها و یا در زیر شکنجه مسئول میباشند.
2-آقای گنجی می خواهند با اقدام خود مانع از شرکت آقای احمدی نژاد در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر 2009 شوند. ایشان در اولین پاراگراف مقاله خود می گویند "حدود یک ماه و نیم تا سفر احمدی نژاد به سازمان ملل فاصله داریم. باید کاری کرد که او از کشور خارج نگردد، اما اگر آمد، با همه ی ما و جامعه ی جهانی روبرو خواهد شد که به عنوان جنایت کار با او برخورد خواهند کرد..." (3)
آقای گنجی پرونده سودان و صدور حکم جلب از طرف دادگاه کیفری بین المللی را نمونه ای مناسب برای مورد ایران می دانند.
به شکلی اجمالی مراحل صدور حکم دستگیری عمر البشیر را مرور می کنم (4)؛ در این مورد ابتدا دبیر کل سازمان ملل یک کمیسیون تحقیق در اکتبر سال 2004 در مورد جنایتهای انجام شده در دارفور تشکیل داده و این کمیسیون گزارش خود را در ژانویه 2005 تقدیم ایشان کرد. این گزارش موید آن بود که دلایل قانع کننده برای وقوع "جنایت علیه بشریت" و "جنایت جنگی" در دارفور وجود دارد. سپس دبیرکل سازمان ملل از شورای امنیت خواست تا پرونده مربوطه را به دادگاه کیفری بین المللی ارجاع نمایند. این درخواست در مارس 2005 از تصویب شورای امنیت گذشت. دادگاه کیفری پس از تحقیقات کافی، حکم بازداشت عمر البشیر را در تاریخ 4 مارس 2009 صادر کرد. یعنی مراحل بررسی این پرونده بیش از 66 ماه طول کشیده است. در زمان ذکر شده مراحل پیش از تشکیل کمیسیون تحقیق در نظر گرفته نشده است. این نکته حائز اهمیت است که تا زمان صدور حکم بازداشت، هیچ مرجعی مجاز نیست که متهم به "جنایت علیه بشریت" را بازداشت کند، جناب آقای گنجی، سیستم قضائی بین المللی بر خلاف قوه قضائیه ایران، مراحل قانونی را باید برای صدور حکم دستگیری یک فرد طی کند.
آقای پیام اخوان، استاد حقوق در دانشگاه مک گیل و از مسئولین "مرکز اسناد حقوق بشر ایران" در مصاحبه ای (5) می گویند، که این مرکز با کمک دولت کانادا در حال تهیه گزارشی از اسناد سرکوبهای اخیر می باشد و امیدوار هستند که این گزارش در فوریه 2010 به شورا حقوق بشر سازمان ملل تقدیم شود.
موارد بالا به صراحت نشان می دهد که هدفی که آقای گنجی برای کمپین "جنایت بر علیه بشریت" تعریف کرده اند، قابل حصول نیست.
3-درخواست محاکمه مسئولین جمهوری اسلامی چرخشی جدی در مواضع آقای گنجی و (تا آنجا که من اطلاع دارم) تنی چند از امضا کنندگان این کمپین می باشد. چه شرایط جدیدی در ایران به وجود آمده که این دوستان متقاعد شده اند که از شعار "ببخشیم اما فراموش نکنیم" دست شسته و با تجدید نظری بنیادین در نگاه خود به مسئله رویاروئی با جنایتهای انجام شده توسط جمهوری اسلامی، خواهان محاکمه مسئولین جنایتهای سی ساله در جمهوری اسلامی گردند؟ آیا این تغییر در بینش به این معنی است که (از نظر این دوستان) همه مسئولان جنایتهای انجام گرفته در سی ساله گذشته، باید پاسخگوی اعمال خود باشند؟
این نکته از این منظر حائز اهمیت است که اگر آقای گنجی، امروز بر این باورند که اجرای عدالت و پاسخگوئی، شرطی لازم برای کاهش احتمال تکرار جنایتهای انجام شده است، آنگاه، بدون شک لازم است دامنه پیگردها بسیار فراتر از آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای باشد. از منظر اجرای عدالت و پاسخگوئی، مثلا زمانی که از قتل عام 67 نامی برده می شود، و اگر بنا بر این است که از مسئولین جنایتها نامی برده شود، لازم است صراحتا گفته شود چه کس یا کسانی مسئول آن جنایت هستند. کمپین در این مورد خاموش است و این سکوت، در من این گمان را تقویت می کند، که از نظر آقای گنجی، مسئله اجرای عدالت و پاسخگوئی مسئولان تا آنجا قابل پیگیری است که با اهداف سیاسی ایشان تناقضی نداشته باشد. از همین روست که من کمپین "جنایت علیه بشریت" را کمپینی سیاسی و نه حقوق بشری می دانم.
این حق آقای گنجی است که برای پیشبرد اهداف حقوق بشری خود، انتخابی سیاسی کنند (همانگونه که بسیاری از فعالین حقوق بشر در ایران از پرداختن به مسائلی که حساسیت برانگیز است خودداری میکنند) و کمپینی را سازمان دهند که هدفش تنها پیگیری جنایتهای اخیر باشد. در آن صورت کسانی با نگاهی مشابه من نیز می توانستند با ایشان همراه شده و از حرکت ایشان حمایت کنند. اما زمانی که ایشان هدف کمپین خود را پیگیری همه جنایتهائی سی ساله جمهوری اسلامی اعلام می کنند، دیگر قابل قبول نخواهد بود که تنها نیمی از حقیقت گفته شود.
در انتها گمان می کنم اگر آقای گنجی خود را فعال حقوق بشر می دانند و هنوز بر شعار "ببخشیم و فراموش نکنیم" پایبند هستند، مناسبتر آن بود که از تلاشهای خانم عبادی برای تحت فشار قرار دادن سازمان ملل برای اعزام یکی از گزارشگران ویژه این سازمان به تهران برای بررسی نقض گسترده حقوق بشر در یکی دو ماه اخیر هم صدا می شدند و اگر به این نتیجه رسیده اند که برای توسعه مبانی حقوق بشر در ایران لازم است که آمرین و عاملین جنایتهای انجام شده در سی ساله گذشته محاکمه شوند، منطقی بود بدون ملاحظات سیاسی، پیگیری همه دست اندرکاران جنایتهای سی ساله اخیر را هدف کمپین خود اعلام می کردند و چون ایشان مراجعه به شورای امنیت را اصولی می دانند (6)، شاید از نظر حقوقی امکانپذیر بود به عوض درخواست از این شورا برای ارجاع پرونده ایران به دادگاه کیفری بین المللی، می خواستند تا این شورا تشکیل تریبونالی شبیه به تریبونالهای یوگسلاوی، رواندا و کامبوج را توصیه کند.
**************************
توضیحات:
1- این مطلب قبل از انتشار ششمین قسمت مقالات آقای گنجی نوشته شده است و به همین دلیل به مطالب ذکر شده در مطلب "دیکتاتوری پرچم" اشاره ای نشده است. در مطلبی دیگر که در دست تهیه است نشان خواهم داد که مواضع آقای گنجی در ششمین قسمت مقاله "با این رژیم چه باید کرد" مخالف روح اعلامیه جهانی حقوق بشر است
2- و 3- مطلب آقای گنجی با عنوان "خامنه ای و احمدی نژاد: جنایت علیه بشریت" را میتوانید در لینک زیر ببینید
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic2/more/18955/
4- مطالب مربوط به پرونده سودان-دارفور را می توانید در لینک زیر ببینید
http://www.icc-cpi.int/Menus/ICC/Situations+and+Cases/Situations/Situation+ICC+0205/
5- مصاحبه آقای اخوان را می توانید در لینک زیر ببینید
http://www.iranhrdc.org/httpdocs/Persian/videos5.htm
6- مسئله مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل نیز از جمله مسائلی است که به شکل جدی در میان فعالین حقوق بشر مورد بحث قرار نگرفته است.