۱۴۰۱ بهمن ۵, چهارشنبه

طرحی اولیه برای مطالعه نظام‌مند احتمال موفقیت و خطرات پیش روی جنبش زن، زندگی، آزادی

 در 8 مهر 1401 (30 سپتامبر 2022)، دو هفته پس از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی ایمیلی را برای شش تن از دوستانم ارسال کردم. در این ایمیل به دوستانم پیشنهاد کرده بودم که در یک هم‌فکری فهرستی از چالش‌های پیش‌روی این جنبش و نگرانی‌های خود را تهیه کنیم.

برای آنان نوشتم که «ما در کارهای مهندسی در هر پروژه در جلساتی متوالی همه اجزا یک سیستم در حال طراحی را مورد بررسی قرار داده، چالش‌های ممکن را مشخص کرده، اهمیت و خطرات آنرا تخمین زده و سپس راه‌های جلوگیری از آنها یا محدودکردن خطرات را بررسی می‌کنیم.» اینکار با گرد آوردن افراد مجرب از طراحان، سازندگان، صاحب‌کار و اگر لازم باشد افراد مجربی بیرون از این دایره انجام شده و آنرا Hazard and Operability (HAZOP) Study که معادل فارسی آن را شاید بتوان «مطالعه قابلیت کارکردن و خطرات» ترجمه کرد می‌نامند. سپس ادامه داده بودم که «در جنبش‌های اجتماعی هم شاید بتوان با تغییراتی و با توجه به پیچیدگی‌های جنبش‌های اجتماعی روش مشابهی را مورد استفاده قرار داد.» و سپس پیشنهاد کرده بودم که به عنوان یک تمرین هر کدام تک-تک و در یک تبادل نظر جمعی (brainstorming) چالش‌های موجود در برابر این جنبش را لیست کنیم و پس از مرتب کردن، آنها را منتشر کنیم.

برای من تعجب‌آور بود که ما در مورد طراحی یک معدن، طراحی یک کارخانه یا سیستم‌های مهندسی دیگر با همه امکاناتمان و به‌طریقی نظام‌مند کار کردن ایمن آنها را بررسی کرده و اطمینان حاصل می‌کنیم که در صورت بروز اشکال و یا نقص جزیی یا کلی پیش‌بینی‌های لازم برای جلوگیری از خسارت و به‌ویژه صدمات جانی در نظر گرفته شده است، اما کمتر به این جنبه از کار در جنبش‌های اجتماعی، لااقل آنها که من درگیرشان بوده‌ام، توجه کرده و در بیشتر موارد با خوشبینی به نتایج کار نگاه کرده‌ایم. این مسئله باعث شده است که در هنگامه بروز مشکل و کار نکردن طرح‌های ما به شکل دلخواه، آمادگی لازم برای رویارویی با شرایط و کارکرد نامناسب را نداشته باشیم.[1] 

به عنوان مثال هم‌اکنون طرح‌های مختلفی برای ایجاد یک رهبری یا جمعی برای هماهنگی جنبش کنونی در خارج از کشور و یا یک رهبری مشترک در داخل و خارج از کشور در جریان است. این اقدامات در خفا در حال انجام است و به احتمال قوی ما به یکباره با تولد نهادی روبرو خواهیم شد که هیچ بحث جدی عمومی در مورد عملی بودن طرح و کمبودهای آن صورت نگرفته است. روشن نیست که آیا این نهاد که توسط چند نفر درست شده است واقعا کار می‌کند؟ اگر نکرد چه می‌شود؟ مثلا اگر فردا دو یا چند تن از افراد موثر این گروه با هم اختلاف جدی پیدا کردند چه خواهد شد؟[2] یا در صورت سرکوب جنبش کنونی تکلیف این جمع چیست؟

من در ماه‌های اخیر به کرات برای دوستانم این ضرب‌المثل انگلیسی را تکرار کرده‌ام که «آرزوی بهترین نتیجه را داشته، اما برای بدترین حالت آماده باشیم» (hope for the best, but prepare for the worst) چون عمیقا نگران بودم که بسیاری در اطراف من بیش از اندازه خوشبین هستند و گمان می‌کنند که در چند هفته، یا چند ده روز جنبش زن، زندگی، آزادی به نتایج مطلوب خواهد رسید.

به گمان من ضروری است که برای هر جنبش اجتماعی و به نسبت اهمیت و بزرگی آن جلسات متعدد با شرکت‌کنندگان بسیار مختلف از نظر سن، موقعیت اجتماعی، جنسیت، گرایش جنسی، با تعلقات قومی، زبانی، مذهبی و عقیدتی متفاوت و با تجربیات رنگارنگ گردهم‌آیند و با «بدبینی» این طرح‌ها و اجزای آنرا دقیقا مطالعه کرده و برای هر مورد از چالش‌های طرح شده اگر به نظر شرکت‌کنندگان مهم آمد چاره‌جویی کنند.



[1] من در اوایل 1400 همین پیشنهاد را به یکی از افرادی که به انجمن خانواده‌های جانباختگان پرواز پی-اس 752 نزدیک بود ارائه داده بودم تا به اعضای انجمن منتقل کند.

[2] شکست اقدام به تاسیس یک گروه با نام «ایرانیان برای عدالت و حقوق بشر» (Iranians for Justice & Human Rights) توسط حامد اسماعیلیون، کاوه شهروز و دو تن دیگر در آبان 1401 تنها یک نمونه است. نمونه دیگر اقدام یک‌جانبه و تفرقه‌افکنانه رضا پهلوی و علی کریمی است.