۱۳۸۶ آذر ۱۶, جمعه

پاسخ دبیرخانه سازمان اکثریت به شکایت من


خدمت دوست عزيز آقای جعفر بهکیش!آ
با سلامهای گرم! آ
نامه شما را دريافت کرديم و مسائلی را که شما طرح کرده بوديد، مورد رسيدگی قرار داديم. ابتدا ضروری است خاطر نشان کنيم که ارگانهای مرکزی سازمان از همان اوان مهاجرت، مسئله بررسی خط مشی سازمان در سالهای 60-61 را در دستور کار خود قرار دادند. نتايج اين بررسی در اسناد پلنوم کميته مرکزی در سال 1365 بازتاب پيدا کرد. در نخستين کنگره سازمان که در سال 1369 برگزار گرديد، بار ديگر بررسی خط مشی سازمان در آن دوره مورد بحث و بررسی قرار گرفت. کنگره آن خط مشی را مورد نقد قرار داد و آن را زیان بار برای جنبش دمکراسی خواهی ایران دانست. سازمان ما تا به امروز در هر مناسبتی به نقد آن خط مشی پرداخته است. آ
بنظر ما اتخاذ آن خط مشی را باید اساسا در بنیانهای نظری آن سالها، وضعيت سياسی کشور و تاثير پذيری از مردم جستجو کرد. به باور ما نگاه امنيتی به خط مشی آن سالها، نگاهی خطا است. تنزل دادن آن سیاستها به همکاری امنیتی اعضای سازمان يا سازمان با ارگانهای امنیتی رژیم، اتهامی سنگين به سازمان و اعضای آن است. آ
سالها است که در اين زمينه اتهامات سنگينی از جانب نيروهای غيرمسئول به سازمان ما وارد ميشود، بدون اينکه مدرکی مستند از جانب آنها ارائه گردد. کسانی که چنين اتهاماتی را به سازمان ما میزنند، بايد مدارک و مستندات خود را ارائه دهند. اگر از جانب کسی مدارک و مستنداتی دال بر اين اتهامات ارائه شود، ما آمادگی بررسی آن را داريم. آ
شما در نامه اتان چندين موضو ع را با ميان گذاشتيد که در زير ما به تک تک آنها می پردازيم: آ
آ1. يکی از موارديکه شما در نامه اتان مطرح کرديدنقض آزادی بيان است. شما نوشتيد: "نقض آزادی بیان به دلیل طرح نظرات انتقادی و خارج از چهارچوب متعارف و مورد قبول مسئولین سازمان اکثریت". برای ما اين سئوال مطرح است که چگونه ما توانستيم آزادی بيان شما را بدليل انتقادتان نقض کنيم؟ مگر اين امر امکان پذير و قابل تصور است؟ اگر کسی مطلبی برای نشريه و سايت ارسال کند و آن نشريه و سايت مطلب رسيده را بدلايلی درج نکند، آيا آزادی بيان نويسنده را نقض کرده است؟ هر نشريه و سايت مجاز است براساس پرنسپيهای خود مطالب دريافتی را درج کند و يا کنار بگذارد. کارآنلاين تا کنون همانند ساير نشريات و سايتها عمل کرده و خواهد کرد. آ
آ2. مورد دوم نامه شما به مسئله تعريف عضو بر ميگردد. شما نوشتيد: "ایجاد دو روش متفاوت برای تعیین عضو و حق شرکت در کنگره، نادیده گرفته شدن حق من برای انتشار مقاله در "کار" ارگان سازمان اکثریت و طرح پیشنهاد به کنگره آن سازمان". ما برخلاف نوشته شما دو روش متفاوت برای تعيين عضو و حق شرکت در کنگره را نداريم. شما در نامه های قبلی اتان عدم برخورداری از حق رای در کنگره سازمان را در صورت شرکت خودتان مورد اعتراض قرار دادید و خواهان دارا بودن حق رای در کنگره شدید. در همان موقع هم استنادات شما نه به موازین تشکیلاتی مصوب کنگره های سازمان ما، بلکه به مصاحبه يکی از اعضای سازمان در نشریه شهروند بود. از نظر ما هر عضوی از سازمان در عرصه های سیاسی یا تشکیلاتی میتواند، نظرات شخصی خود را بيان کند. اما مبنای برخورد ما نه نظرات اين و يا آن عضو سازمان، بلکه مصوبات کنگره های سازمانی است. در مصوبات کنگره های ما هم دو روش برای تعيين عضو در نظر گرفته نشده است. ما شما را به موازین تشکیلاتی سازمان ما ارجاع ميدهيم تا بر اين امر واقف شويد که ارگانهای رهبری سازمان نه بر مبنای مصاحبه یک عضو سازمان، بلکه بر مبنای موازین و قوانین کنگره های سازمانی موظف به اقدام هستند. آ
شما از زاويه حقوقی در نامه اتان با موضو ع تماس پيدا کرديد. منطقی آن بود که شما به کارپايه سازمان و يا مصوبات کنگره استناد ميکرديد و نشان ميداديد که برپايه آن، چنين حقوقی برای دوستداران سازمان در نظر گرفته شده ولی ارگانهای سازمان آن را نقض کرده اند. بدون وجود چنين حقی برای شما بعنوان دوستدار سازمان، نميتوان از نقض آن صحبت کرد. آ
آ3. شما نوشتيد: " اهانت به من در مورد سوءاستفاده از عنوان "خانوده شهدای فدائی". ما نميدانيم چه کسی به شما اهانت کرده است و مستندات شما مبنی بر اینکه به شما بعنوان خانواده شهدای فدائی توهین شده است، برای ما روشن نیست.
آ4. درست آنست مسایلی را که زمان زیادی از آن نگذشته است همانگونه بازگو شود که اتفاق افتاده است. بویژه اينکه تقریبا تمامی مراودات فیمابین به صورت کتبی در دسترس است. ارگانهای وقت سازمان از شرکت شما در کنگره دهم سازمان استقبال کردند و به شما گفتند که مطلبتان ناروشنی هایی دارد. آنها چاپ و عدم چاپ مطلب شما را در آنزمان به گفتگوی متقابل منوط کردند تا بتوانند حداقل با کمک شما اصلاحاتی را در مطلب وارد کنند تا قابل چاپ در کار باشد. به سئوال خودتان توجه کنيد: "4- امکان دارد توضیح بدهید که با چه اصلاحاتی مطلب ارسالی قابل چاپ در نشریه کار خواهد بود؟ مشکل محتوی مطلب است یا شکل آن؟" (26 ژانویه 2007) همچنین به جواب رفیق سردبير وقت کارآنلاين : "3 و 4- در مورد سوال سوم با توجه به نزديکی کنگره و امکان تبادل نظر حضوری در کنگره، اميدوارم شرايطی فراهم آيد که بتوانيم در مورد اينکه شکل و محتوای مطلب چگونه باشد که بيشتر متضمن مقصود گردد، به تفاهم برسيم." آ
آ5. در مورد شرکت شما در کنگره دهم از جانب ارگانهای وقت هیچ مانعی وجود نداشت. آنها بارها در نامه هايشان از شرکت شما در کنگره دهم سازمان استقبال کردند. شرکت شما میتوانست به رفع برخی سوتفاهمات کمک کند. شما به این جمله خودتان در نامه ایی که به تاریخ 26 ژانویه 2007 نوشته اید یک بار دیگر مراجعه نمایید تا روشن شود که موضوع راه ندادن شما به کنگره دهم سازمان مطرح نبوده است: "از اینکه لطف کردید و موافقت با شرکت من در کنگره بهمن 1385 سازمان را خبر دادید ممنون هستم. همچنین سپاسگزار هستم که خبر مخالفت با انتشار مطلب پیشنهادی به این کنگره را نیز اعلام کردید". حال چگونه ارگانهای وقت سازمان را متهم میکنید که شما را به کنگره دهم سازمان راه ندادند. آ
مسئله شما داشتن حق رای در کنگره بود که رفیق سردبير وقت به درستی برایتان توضیح داده بود: "-در کنگره تمامی اعضای سازمان دارای حق رای هستند. من از موقعيت تشکيلاتی و مناسبات شما با سازمان خبر ندارم. دعوت از شما به عنوان مهمان کنگره صورت گرفته است. ولی اگر شما عضو سازمان هستيد لطفا در اسرع وقت موضوع شکل حضور خود را در کنگره با رفقای مسئول تشکيلات همآهنگ بفرمائيد." مسئول تشکيلات عضويت شما را در سازمان تائيد نکرد. آ
آ6. همانطور که میدانید سازمان ما در این سالها از خانواده شهدای فدائی و از دوستداران و فعالین سیاسی نزدیک به خود برای شرکت در کنگره بعنوان مهمان (بدون حق رای) دعوت کرده است. ما شما را بعنوان مهمان به کنگره سازمان دعوت کرده بودیم. در سال 1999 نیز شما بعنوان مهمان دعوت شده بوديد. متاسفانه در نامه شما روايت نادقيقی از شرکت در کنگره داده شده است. آ

اميدواريم اين توضيحات روشن کننده باشد و سوتفاهمات را بر طرف نمايد و ما شما را همواره بعنوان دوستدار سازمان در کنار خود داشته باشيم. آ

دبيرخانه شورای مرکزی سازمان فدائيان خلق ايران(اکثريت) آ
آ8 آذر 1386(29 نوامبر2007) آ

شکایت از نقض آزادی بیان، وجود تبعیض و اهانت در سازمان اکثریت

مسئولین محترم سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) آ

خواهشمندم که این نامه را به عنوان شکایت رسمی من از نقض آزادی بیان، وجود تبعیض در آن سازمان و اهانت مسئول یا مسئولین آن سازمان به نگارنده این نامه بپذیرید. آ

آ1- در تاریخ 21 ژانویه 2007 و پس از انتشار دعوت کمیته برگزاری کنگره دهم آن سازمان برای ارسال مقالات و پیشنهادات به این کنگره، مقاله ای را که حاوی طرح تشکیل "کمیسیون تحقیق مستقل برای بررسی احتمال همکاری اطلاعاتی میان سازمان اکثریت و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی" بود را برای انتشار در کار و طرح در کنگره مذکور ارسال کردم. در دعوت منتشر شده هیچ محدودیتی برای ارسال مطالب تعیین نشده بود. آ

مسئولین ان سازمان به این دلیل که این مقاله حاوی اتهاماتی به آن سازمان است از درج مقاله و طرح قرار به کنگره خودداری کردند. من در مکاتباتم با مسئولین آن سازمان صراحتا عنوان کردم که هدف مقاله من این است که نشان بدهم که اتهاماتی وجود دارد و ما موظف به پاسخگوئی هستیم. من تلاش کردم که نشان دهم که شرایط سالهای 60-61 چنان بود که این گمان را در ذهن فعالین احزاب سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران (در آن زمان) به وجود میاورد که سازمان اکثریت و حزب توده با توجه به موضع سیاسی و ایدئولوژیکی که اختیار کرده اند و برای حفظ امتیازاتی که دارند حاضر به هر نوع همکاری با جمهوری اسلامی هستند. در مقاله ام همچنین بر این نکته تاکید کرده بودم که متاسفانه برخی از شواهد این گمان را تقویت میکنند. من مصر بوده و هستم که این وظیفه ماست که در مقابل این اتهامات پاسخگو باشیم. آ

متاسفانه از معدود کسانی هستم که پاسخ مدعیان همکاری اطلاعاتی میان سازمان اکثریت و جمهوری اسلامی را با متهم کردن متقابل آنان به جعل واقعیت، تهدید انان (سهراب مبشری) و یا عدم اطلاعشان از واقعیت (فرخ نگهدار) نمیدهم، بلکه همگان را دعوت میکنم که شرایطی را به وجود آوریم که با اتکا به اسناد موجود و به ویژه شهادت فعالین سیاسی این اتهامات را بررسی کنیم. همچنین تلاش کرده ام احتمال طرح مسئله همکاری با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر علیه ضد انقلاب در درون سازمان اکثریت را بررسی کنم و این سئوال را طرح کرده ام که اگر چنین بحثی وجود داشته است (حداقل یک مورد جدی آن در خاطرات نقی حمیدیان ذکر شده است) آیا تنها در حد بحث و سئوال باقی مانده است؟ و به ویژه سئوال کرده ام که اگر کسانی به دلیل سیاستهای رسمی سازمان اکثریت اطلاعاتی را در اختیار ماموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار داده باشند، مسئولیت ما و به ویژه رهبران سازمان اکثریت در این میان چیست؟ آ

گمان میکنم بیان این مطالب از زبان من که سالهای زیادی به عنوان دوسندار آن سازمان شناخته شده ام به مزاق هیچکدام از مسئولین سازمان اکثریت خوش نیامده است و تصمیم بر این شده است که از انتشار مطالب من حلوگیری شود. من عدم انتشار مقاله ام در کار و عدم طرح قرار پیشنهادیم در کنگره را نمونه ای روشن از نقض آزادی بیان در آن سازمان میدانم

آ2- مسئولین سازمان در پاسخ به پایفشاری من برای شرکت در کنگره سازمان اکثریت و انتشار نظراتم در ارگان آن سازمان، نوشتند که اگر من عضو آن سازمان هستم با مسئولین تشکیلات تماس بگیرم تا ترتیب شرکت من در کنگره را بدهند. مسئولین سازمان اکثریت مطرح کردند که "تنها افرادی که در حوزه های سازمانی عضویت دارند از چنین حقوقی برخوردار هستند". مسئولین آن سازمان در سال 1999 با حضور من در کنگره ان سازمان، بدون آنکه در حوزه ای شرکت کرده باشم موافقت کرده بودند و من تنها به دلایل شخصی از حضور در آن کنگره خودداری کردم. آیا انتقادات من سبب شده است که این حق از من گرفته شود؟ آ

روشهای جاری مسئولان آن سازمان نشان میدهد که در برخی از موارد، عضویت در حوزه های سازمانی شرط شرکت در کنگره نیست. به عنوان نمونه آقای نگهدار صراحتا حضور در حوزه های سازمانی را در مصاحبه با نشریه شهروند رد کرده اند و تنها شکل مناسب همکاری با سازمان اکثریت را همکاری پروژهای میدانند، ولی علیرغم آن مداوما در کنگره های آن سازمان حضور داشته اند. این استاندارد دوگانه میتواند این معنی را داشته باشد که این اصل سازمانی، اگر وجود داشته باشد، تنها کاربردی محدود داشته و در همه موارد از جمله در مورد دوستداران سازمان اکثریت در داخل کشور و آقای نگهدار اجرا نمیشود. با توجه به موارد بالا تاکید مسئولین آن سازمان بر این اصل سازمانی وجاهت لازم را نداشته و ندارد و این گمان را برای من به وجود آورده است که عدم موافقت با شرکت من در کنگره و عدم انتشار مقاله وطرح پیشنهادیم به دلیل طرح برخی انتقادات است که با روش کاری و تفکر مسئولان آن سازمان سازگار نیست. آ

آ3- در سال 1999 آقایان نگهدار و عبدالرحیم پور به من گفتند که خانواده شهدای فدائی حق شرکت در کنگره های سازمان اکثریت را دارند. هر چند اصولی بودن این قرار محل بحث است اما گمان میکردم تصویب این قرار برای به رسمیت شناختن رنجی است که این خانواده ها تحمل کرده اند و ادای احترامی است به خاطره شهدای آن سازمان. اما هرگز گمان نمیکردم که انتقادات من به روشهای سازمان اکثریت سبب شود که از طرف مسئولین آن سازمان به سوء استفاده از عنوان "خانواده شهدا" متهم بشوم. آ

با توجه به مطالب بالا من خواهان رسیدگی به مسائل زیر میباشم: آ

آ1- نقض آزادی بیان به دلیل طرح نظرات انتقادی و خارج از چهارچوب متعارف و مورد قبول مسئولین سازمان اکثریت،
آ2- ایجاد دو روش متفاوت برای تعیین عضو و حق شرکت در کنگره، نادیده گرفته شدن حق من برای انتشار مقاله در "کار" ارگان سازمان اکثریت و طرح پیشنهاد به کنگره آن سازمان، آ
آ3- اهانت به من در مورد سوءاستفاده از عنوان "خانوده شهدای فدائی". آ

انتظار دارم که این نامه در کار اکثریت منتشر شده و به خوانندگان اطلاع داده شود که روش رسیدگی به این شکایت چگونه خواهد بود. آ

با تشکر

جعفر بهکیش (25 اکتبر 2007) آ




۱۳۸۶ آذر ۱۲, دوشنبه

پیشنهاد طرح تشکیل کمیسیون تحقیق مستقل در مورد امکان همکاری اطلاعاتی سازمان اکثریت و دولت جمهوری اسلامی

یک توضیح: آ

مقاله ای که در ادامه آمده است، ابتدا به عنوان انتقادی از پاسخ آقای مبشری، از مسئولان سازمان اکثریت، به انتقادات و اتهامات آقای سرکوهی به سازمان اکثریت تهیه شده بود. از نظر من سکوت همه مسئولان سازمان اکثریت به معنی موافقت با این برخورد بود و همگی با سکوت خود به اشاعه این نوع از برخورد کمک میکردند. به همین دلیل من وظیفه خودم میدانستم که در مقابل شیوه برخوردی که اتخاذ شده بود واکنش نشان بدهم. آ

زمانی که مطلبم را تهیه کردم هم زمان شد با فراخوان سازمان اکثریت برای تشکیل کنگره این سازمان در بهمن 1384. تصمیم گرفتم که با انجام برخی تغییرات در ساختار مقاله و با اضافه کردن یک طرح برای تشکیل کمیسیون مستقل تحقیق و در چهارچوب فراخوان بیداران در مورد "بررسی نقض حقوق بشر در روابط درون سازمانی" به این کنگره ارائه بدهم. این اقدامم از یک طرف نشان از نگاه مثبتم به وجود ساختاری دمکراتیک تر، در مقایسه با دیگر سازمانهای سیاسی، در سازمان اکثریت داشت و از سوی دیگر گمان میکردم که پیوندهایم با این سازمان این حق را برای من به وجود میاورد که چنین طرحی را به کنگره ارائه کنم. آ

مقاله و طرح در تاریخ 20 ژانویه 2007 برای چاپ به نشریه کار ارگان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ارسال شد. مسئولان این سازمان از انتشار این مقاله به دلیل آنکه اتهاماتی به سازمان اکثریت وارد شده است، خودداری کردند و همچنین از ارائه طرح به کنگره خودداری کردند. من در مکاتباتم با مسئولان این سازمان صراحتا گفتم که یکی از اهداف این مقاله آن است که نشان بدهد اتهاماتی وجود دارد و ما موظف به پاسخگوئی هستیم. آ

این مقاله در چهارچوب فراخوان بیداران منتشر میشود و به جهت تشویق سازمانهای سیاسی به مشارکت در بررسی موارد نقض حقوق بشر در روابط درون سازمانی و رعایت اصول حقوق بشر و آزادی بیان است. آ

**********************
اتهام همکاری میان سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) با نهادهای جمهوری اسلامی بر علیه گروههای سیاسی مخالف حکومت در سالهای 1359 تا 1362 و ضرورت تشکیل یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در این مورد. آ

مقدمه: آ

نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) را به همکاری با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در سالهای 1359 تا 1362 متهم میکنند. از جمله آقای سرکوهی در مقاله ای در سایت اخبار روز این اتهام را تکرار کرده اند(1). آ

نگارنده این مقاله، بر این باور است که هیچگونه همکاری سازمان یافته و تشکیلاتی میان سازمان اکثریت و نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی وجود نداشته است، اما آیا این امکان وجود دارد که برخی از اعضاء و هواداران سازمان اکثریت به دلیل اعتقادات سیاسی خود اطلاعاتی را از گروههای مخالف حکومت در اختیار نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار داده باشند؟ آیا این امکان وجود دارد که اعضا و هواداران این سازمان، با توجه به خط مشی سیاسی و ایدئولوژیک سازمان اکثریت و در همکاری با نهادهای جمهوری اسلامی اقداماتی را بر علیه گروههای سیاسی مخالف حکومت انجام داده باشند؟ اگر هر کدام از این موراد صحیح باشند، مسئولیت سازمان اکثریت و به ویژه رهبری این سازمان که این تئوریها را فرموله و تبلیغ میکردند چیست؟ مسئولیت ما به عنوان کسانی که از این سیاست حمایت میکردیم چیست؟

حدود 25 سال از سالهای مورد بحث گذشته و نسلی نو در عرصه مبارزات سیاسی ایران متولد شده است. آنان با انبوهی از سئوالات، از جمله وقایع سالهای اولیه انقلاب و دلایل شکست نیروهای سیاسی مخالف حکومت روبرو هستند. تصویری واقع بینانه از آرایش و روابط نیروهای سیاسی در آن سالها و همچنین دسترسی به اطلاعات قابل اتکاء، نسل جدید مبارزان را در درک شرایط آنروز و یافتن پاسخهای مناسب برای سئوالاتی که با آن روبرو هستند یاری خواهد کرد. تقریبا تمام احزاب سیاسی فعال در سالهای مورد بحث از جمله سازمان اکثریت تا به امروز از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرده اند. آ

افرادی که سازمان اکثریت را متهم به همکاری با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی میکندد، عمدتا مواضع سیاسی سازمان اکثریت در آن زمان را برای اثبات ادعای خود کافی میدانند. هر چند متاسفانه دسترسی به اسناد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در حال حاضر میسر نیست، اما گمان میکنم با اتکاء به شهادت فعالین سیاسی در آن سالها، میتوان وجود همکاری سازمان یافته و تشکیلاتی سازمان اکثریت و یا برخی از اعضا و هواداران این سازمان با نهادهای جمهوری اسلامی بر علیه نیروهای سیاسی مخالف حکومت در سالهای مورد بحث را مورد بررسی قرار داد. شواهد لازم برای چنین بررسی عمدتا مبتنی بر شهادت اعضاء و هواداران سازمان اکثریت و دیگر سازمانهای سیاسی در آن زمان خواهد بود. آ

در این مقاله کوتاه میخواهم ریشه های اتهاماتی که به سازمان اکثریت وارد شده است را جستجو کنم و نشان دهم که چگونه سازمان اکثریت به تداوم تکرار این اتهامات کمک کرده است. همچنین تلاش خواهم کرد راهی را برای خروج از این شرایط را پیشنهاد کنم. آ
********************

مسئله همکاری اعضا و هواداران سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و یا همکاری این افراد با نهادهای وابسته به حکومت بر علیه احزاب سیاسی مخالف از جمله مسائلی است که هنوز به شکلی دقیق بررسی نشده است। بسیاری از نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در سالهای 60-62 واقعا بر این باور بودند که سازمان اکثریت و حزب توده، برای سرکوب نیروهای سیاسی ضد انقلاب حاضر هستند که با جمهوری اسلامی همکاری، از جمله همکاری اطلاعاتی، کنند. دلایل آنها را میتوانم چنین شماره کنم. (2) آ

آ1- در جامعه به شدت تجزیه شده آن زمان هر نیروی سیاسی میبایست موقعیت خود را نسبت به مهمترین مسئله و چالش سیاسی جامعه، یعنی تقابل میان اپوزیسیون و جمهوری اسلامی، روشن کند. سازمان اکثریت در این میان صراحتا جانب جمهوری اسلامی را گرفته بود. آ

آ2- برخی مطالب در نشریه کار نشان از آن داشت که هواداران سازمان اکثریت در سرکوب اقدامات مسلحانه نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، مانند سرکوب تهاجم نیروهای اتحادیه کمونیستها به آمل، همکاری صمیمانه ای با نیروهای وابسته به حکومت داشته اند. آ

آ3- در همان روزهائی که سیاست سرکوب گسترده نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفته بود، رهبران سازمان اکثریت و حزب توده در مناظره های تلویزیونی با سران حکومت شرکت میکردند. این مناظره های تلویزیونی تاثیری مخرب بر روابط سازمان اکثریت و احزاب سیاسی مخالف حکومت داشت. آ

آ4- همکاری میان اعضا سازمان اکثزیت و نهادهای انقلابی به شدت تشویق میشد. اعضاء و هواداران اکثزیت دوش به دوش بسیجیان و سپاهیان (حداقل در چند ماهه اول جنگ ایران و عراق) جنگیدند. سازمان اکثریت تلاش میکرد که در فعالیتهای جهاد سازندگی شرکت کند. همچنین این سازمان با سازمان دادن اعتصابات کارگری مخالف بود و به همراه هواداران حکومت رودرو احزاب سیاسی مخالف حکومت قرار گرفته بود(3). آ

آ5- جمهوری اسلامی در سالهای 1360 و 1361 شرایط ویژه ای را برای هواداران سازمان اکثریت و حزب توده قایل بود. حکومت در غالب موارد هواداران و اعضای سازمان اکثریت را با صدور گواهی از طرف این سازمان آزاد میکرد. همچنین در زمانی که زندانیان وابسته به دیگر گروههای سیاسی تحت شدیدترین شکنجه قرار داشتند و دسته دسته اعدام میشدند، اعضا و هواداران سازمان اکثریت و حزب توده در اکثر قریب به اتفاق موارد چنین فشارهائی را در زندان تحمل نمیکردند لذا در سالهای اولیه دهه 60 روابط میان زندانیان سیاسی وابسته به سازمان اکثریت و حزب توده با دیگر گروهها به ویژه گروههای چپ به شدت تیره و در مواردی با درگیریهای فیزیکی و لفظی همراه بود. آ

آ6- سازمان اکثریت و حزب توده مداوما از توطئه های امپریالیسم بر علیه حکومت سخن میگفتند، آنها را شماره میکردند و خواهان همکاری همه نیروهای انقلابی برای سرکوب وخنثی کردن این توطئه ها بودند. آیا نقشه های کودتا که عمدتا از جانب سلطنت طلبان برنامه ریزی میشد ومبارزه مسلحانه احزاب سیاسی مخالف حکومت بخشی از این توطئه ها نبود؟ اگر این احزاب همکاری نزدیک با حکومت برای خنثی کردن نقشه های کودتا را لازم و وظیفه انقلابی خود میدانستند، این سئوال وجود داشت که چرا نباید همین روش را در مورد نیروهائی که مبارزه مسلحانه میکردند دنبال کنند؟ آ

آ7- فضای سیاسی جامعه در آن روزها چنان متحول و مبهم بود که حرکتی مداوم از جانب نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به سمت نیروهای سیاسی موافق آن و بالعکس در جریان بود. این شرایط سبب میشد که سازمانهای سیاسی اطلاعات زیادی از یکدیگر داشته باشند. با حادتر شدن شرایط سیاسی در جامعه و آغاز سرکوب گسترده نیروهای سیاسی مخالف حکومت در تابستان 60، بر میزان نگرانی نیروهای مخالف از دامنه این اطلاعات در نزد اعضاء و هواداران سازمان اکثریت افزوده میشد. آ

آ8- سازمانهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی که با دستگیریهای گسترده روبرو شده بودند، لازم بود توضیحات مناسبی در مورد این دستگیریها در اختیار جامعه، اعضاء و هواداران خود قرار دهند. در این توضیحات سازمان اکثریت به شکل رسمی و غیر رسمی متهم به همکاری اطلاعاتی با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی میشد.

آ9- بسیاری از نیروهای سیاسی و به ویژه برخی از نیروهای درون حکومت، حزب توده و سازمان اکثریت را متهم میکردند که سیاست حمایت از جمهوری اسلامی، تاکتیکی است که این احزاب در پیش گرفته اند تا در فرصتی مناسب کودتائی از نوع افغانستان را در ایران سازمان دهند. رسانه های وابسته به سازمان اکثریت، مقالات متعددی را در توضیح استراتژیک بودن این سیاست و با هدف متقاعد کردن جناح موسوم به خط امام، منتشر میکردند. این تاکید سبب میشد که اتهام همکاری میان سازمان اکثریت و حکومت بر علیه احزاب سیاسی مخالف قوت بگیرد. آ

آ10- روابط بسیار نزدیک سازمان اکثریت با حزب توده و بد گمانی عمیق بخشی از روشنفکران به اهداف و سیاستهای حزب توده و اتحاد شوروی در منطقه و ایران، سبب تیره شدن روابط آنان با سازمان اکثریت شده بود. آ

سیاستهای اتخاذ شده از طرف سازمان اکثریت نه تنها بدگمانی را در میان نیروهای مخالف جمهوری اسلامی دامن میزد، بلکه به همان ترتیب اعضاء و هواداران این سازمان را سردرگم کرده و آنان را با تناقضاتی جدی مواجه ساخته بود. بررسی این ابهامات و تناقضات به درک شرایط آن روز کمک میکند. اعضاء و هواداران سازمان اکثریت خود را با سئوالاتی جدی مواجه میدیدند. من این ابهامات، تناقضات و سئوالات را چنین دسته بندی می کنم:

آ1- تحلیلهای طبقاتی سازمان اکثریت به ویژه پس از خرداد 1360 فاقد صراحت لازم در ترسیم مرز میان نیروهای انقلاب و ضد انقلاب بود. به عنوان مثال این سازمان جناح خط امام و برخی از مهمترین نیروهای مخالف جمهوری اسلامی نظیر سازمان مجاهدین خلق ایران را نیروهای وابسته به خرده بورژوازی ارزیابی میکرد و به همین دلیل هر دو این نیروها متحدین بالقوه طبقه کارگر که سازمان اکثریت خود را یکی از نمایندگان آن قلمداد میکرد ارزیابی میشدند. همچنین سازمان اکثریت سازمان مجاهدین خلق و جناح خط امام را نیروهای ضد امپریالیست میدانست. مبارزه میان دو نیروی ضدامپریالیستی سبب بروز تناقضی ایدئولوژیک و سیاسی برای سازمان، اعضاء و هواداران آن شده بود. آ

آ2- در نشریه کار (ارگان سازمان اکثریت) از ضرورت دفاع از انقلاب صحبت میشد، ما چنین استدلال میکردیم که در شرایطی که از یک سو انقلاب ایران با توطئه های امپریالیسم دست و پنجه نرم میکند و از سوی دیگر در جبهه های جنگ با عراق در نبردی سرنوشت ساز درگیر است، هر گونه درگیری داخلی میتواند سبب شکست این انقلاب شود. ضرورت مبارزه با نیروهائی که سلاح بر کف گرفته و انقلاب را به چالش کشیده بودند، شدیدا احساس میشد. آ

سیاستی که سازمان اکثریت در دفاع از حکومت ضد امپریالیستی در پیش گرفته بود این سئوال منطقی را در مقابل اعضاء و هواداران آن قرار میداد که: آیا باید تنها به مبارزه ایدئولوژیک و سیاسی با نیروهائی که بر علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکنند بسنده کرد؟ وظیفه سازمان برای حفظ حکومت ضد امپریالیست جمهوری اسلامی چیست؟ آیا لازم است برای دفاع از انقلاب عملا در مبارزه میان جمهوری اسلامی و نیروهای مخالف، به طور مثال مجاهدین خلق، رسما به نفع حکومت وارد عمل شد؟ آ

در سال شصت، این سئوال یا سئوالهای مشابه از طرف کمیته ایالتی مازندران برای هیئت سیاسی ارسال میگردد، مسئله در هیئت سیاسی سازمان اکثریت طرح و بنا بر اظهارات آقای نقی حمیدیان، هیئت سیاسی بر بی طرفی سازمان در این درگیریها تاکید و بیان میکند که این مبارزه ای نیست که ما لازم باشد در آن شرکت کنیم (4). آیا طرح اینگونه سئوالات را میتوانیم به معنی قابل بررسی بودن همکاری سازمان اکثریت با نهادهای جمهوری اسلامی بر علیه این نیروها تلقی کنیم؟ آیا طرح این سئوال تنها به همین کمیته محدود بوده است؟ آ
آ3- آیا دفاع از جمهوری اسلامی به ویژه پس از شروع اعدامهای گسترده در سال 1360 به لحاظ عاطفی برای رهبری، اعضاء و هواداران سازمان حل شده بود؟ آ

آ4- آیا اصول اخلاقی پذیرفته شده در میان اعضاء و هواداران اکثریت با دیگر سازمانها متفاوت بود؟ این اصول اخلاقی و به ویژه مذموم بودن همکاری با دولتها و سازمانهای اطلاعاتی، که اصلی پذیرفته شده در میان فعالین چپ بود، تا چه میزان با مواضع سیاسی سازمان اکثریت هماهنگی داشت؟ آ

آ5- تا چه میزان اعضاء و هواداران سازمان اکثریت دفاع از جمهوری اسلامی را تاکتیکی ارزیابی میکردند؟ آیا اعضا و هواداران این سازمان، به ویژه پس از آغاز سرکوبهای گسترده، این روابط را پایدار میدانستند؟ آ

آ6- چگونه مواضع ایدئولوژیک نیروهای موسوم به خط 3 و حزب رنجبران مبنی بر سوسیال امپریالیست دانستن شوروی بر رابطه اعضاء و هواداران سازمان اکثریت با این سازمانها اثر داشته است؟ آیا در کردستان رابطه سازمان اکثریت با کومله تفاوتی اساسی با رابطه این سازمان با حزب دمکرات کردستان داشته است؟ آ

سازمان اکثریت ادعا میکند که در اولین کنگره این سازمان در سال 1369 از گذشته خود به شکلی جدی انتقاد کرده و سیاستهای سازمان اکثریت در سالهای مورد نظر را "به غایت فاجعه‌بار و غیرقابل توجیه" (5)ارزیابی کرده است. آیا نتایج عملی این سیاستها، از جمله احتمال همکاری اطلاعاتی با جمهوری اسلامی، در این کنگره یا هر کنگره دیگری بررسی شده و نتایج آن در اختیار عموم قرار گرفته است؟ آیا کسانی در هیئت سیاسی و کمیته مرکزی سازمان اکثریت در سالهای مورد نظر با همکاری اطلاعاتی و امنیتی با جمهوری اسلامی موافق بوده اند؟ چرا گزارش و صورت جلسه هیئت سیاسی در سالهای مورد نظر در اختیار عموم قرار نمیگیرد، تا شبهات موجود بر طرف شود؟ آ

متاسفانه واقعیاتی وجود دارد که این "انتقادها" پاسخی برای آنها ارائه نکرده است و سازمان اکثریت موظف به روشن کردن انها ست. من برخی از نمونه ها را ذکر میکنم: آ

آ1- در روزهائی که برخی از اعضاء و رهبری سازمان اکثریت به دلیل مخالفت با پیوستن به حزب توده، قصد انشعاب از این سازمان را داشتند، رهبران اکثریت نابخردانه و غیر مسئولانه اسامی برخی از رهبران این جریان را اعلام کردند و مرحوم علی شفیعی (دکتر هلیل رودی) را به جاسوسی برای آمریکا متهم کردند. من از همه اعضای سازمان اکثریت میپرسم که چه تفاوتی میان افشاء نام رهبران منشعبین 16 آذر با همکاری اطلاعاتی وجود دارد؟ آ

آ2-آقای کیوان سلطانی در مقاله ای هواداران سازمان اکثریت در هند را متهم کرده اند که در قتل شهرام میرانی، یکی از هواداران سازمان اقلیت، در شهر علیگره هند با اعضای انجمن اسلامی این شهر همکاری کرده اند(6). آیا سازمان اکثریت تحقیقی را در این مورد انجام داده است؟ گفته میشود(7) متعاقب این حادثه یکی از رهبران سازمان اکثریت به هند میرود، آیا ایشان به مسئله ای قتل شهرام میرانی نیز رسیدگی کرده اند؟ آ

آ3- از یکسو سازمان اکثریت در خواست جمهوری اسلامی برای معرفی اعضاء سازمان اقلیت را رد میکند (8) و از طرف دیگر "لیست رفقای خود را به وزارت کشور رژیم سرکوبگری که به خودی هم رحم نمیکرد"(9) میداد. آیا سازمان اکثریت تائید میکند که جمهوری اسلامی خواستار معرفی اعضاء سازمان اقلیت بوده است؟ در صورت صحیح بودن، آیا این درخواست تنها به سازمان اقلیت محدود مانده است؟ آ

نکاتی که ذکر آن رفت و نکاتی مشابه، بستری مناسب برای ادامه طرح اتهام همکاری میان سازمان اکثریت و نهادهای جمهوری اسلامی بر علیه احزاب سیاسی مخالف دولت فراهم کرده است. تمام انتقاداتی که ما تا به امروز انجام داده ایم، عمدتا به خط مشی سیاسی محدود شده است. جز با بررسی مصادیق آنچه ما از آن انتقاد میکنیم، امکان هیچ اصلاحی وجود ندارد. چه کسی مسئول زیانهائی است که به دلیل این اقدامات متوجه افراد حقیقی شده است؟ آ

نتیجه گیری: آ
پس از پیروزی انقلاب، برخی از احزاب سیاسی (از جمله سازمان اکثریت)، به این نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی حکومتی انقلابی است و لازم است از آن حمایت شود. همکاری میان اعضا این احزاب و نهادهای حکومتی به ویژه نهادهای انقلابی تشویق میشد. سازمان اکثریت با تمام توان خود تلاش میکرد که حکومت انقلابی را تقویت کند و به همین دلیل از امتیازات ویژه برخوردار بود. سرکوب گسترده سازمانهای سیاسی مخالف و دستگیری اعضاء و هواداران این سازمانها و دفاع سازمان اکثریت از جمهوری اسلامی و برخی از شواهد و قرائن، سبب شده است که احزاب مخالف حکومت در سالهای 1360 تا 1362 سازمان اکثریت را به همکاری اطلاعاتی با نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی متهم کنند. آ

سیاستهای سازمان اکثریت تناقضاتی را در میان اعضاء و هواداران این سازمان ایجاد کرده بود. دریک سو حکومتی قرار داشت که انقلابی و ضد امپریالیست و در سوی دیگر نیروهائی که صراحتا ضد انقلاب ارزیابی میشدند. در میان این دو نیرو طیفی از "نیروهای بینابینی" وجود داشتند که موقعیت آنان در تحلیلهای سازمان اکثریت روشن نبود. منطق سیاست سازمان اکثریت چنین حکم میکرد اگر حکومت انقلابی و ضد امپریالیست جمهوری اسلامی مورد تهاجم قرار گرفته است، اعضاء و هواداران این سازمان باید به دفاع از حکومت برخیزند و در مبارزه با نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، به ویژه آن نیروهائی که ضد انقلاب ارزیابی میشدند، مشارکت کنند. اما اصول اخلاقی و رابطه عاطفی میان اعضای اکثریت و دیگر سازمانهای چپ و "انقلابی" سبب میشد که در قریب به اتفاق موارد، این تناقض به نفع عدم همکاری با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی حل شود. متاسفانه برخی از شواهد و قرائن امکان وجود چنین همکاری را محتمل میکند. آ

وظیفه سازمان اکثریت است که توضیحات لازم را در این موارد در اختیار مردم ایران قرار دهد. لازم است تا تمام حقیقت را بدون هیچ پرده پوشی بیان کنیم. به ویژه لازم است که این اطلاعات مستدل و مستند باشد. به همین دلیل نگارنده پیشنهاد تشکیل کمیسیون تحقیق مستقلی را به شرح زیر و برای طرح در کنگره بهمن 1385سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) ارائه میکند. آ

پیشنهاد:

کمیسیون تحقیق مستقلی که حداقل یک وکیل شناخته شده و چهار نفر از عناصر مستقل و خوشنام در آن عضویت داشته باشند تشکیل شود. آ (१०)آ

آ1- هدف کمیسیون بررسی احتمال همکاری میان سازمان اکثریت و نهادهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی ایران بر علیه سازمانهای سیاسی مخالف خواهد بود. آ

آ2- تحقیقات کمیسیون به دوره سالهای 1359 تا 1362 محدود خواهد بود. آ

آ3- این کمیسیون اختیار خواهد داشت: آ
آ1-3 به تمام اسناد سازمان اکثریت، اعم از علنی یا غیر علنی دسترسی داشته باشد. آ
آ2-3 امکان آنرا داشته باشد که با هر یک از اعضاء سازمان اکثریت مصاحبه کند و اعضای سازمان موظف هستند که به تمام سئوالات به شکلی قانع کننده و صریح پاسخ دهند. آ
آ3-3 به دلیل نابود شدن یک سری از اسناد حیاتی، از جمله شرح مذاکرات هیئت سیاسی در سالهای 1359-1362، کمیسیون جلسات انفرادی یا مشترکی را با اعضای هیئت سیاسی و رهبری این سازمان در سالهای مورد نظر تشکیل خواهد داد تا بتواند تصویری واقعی از این مذاکرات تهیه کند. آ
آ4-3 جلسات حضوری (پالتاکی) را در اینمورد در میان فعالین سیاسی سازمان دهد. آ
آ5-3 گزارش خود را به شکل علنی منتشر کند. آ

آ4- مدت فعالیت کمیسیون از زمان کامل شدن اعضای آن دو سال خواهد بود.

آ5- اعضای این کمیسیون عضو و یا هوادار سازمان اکثریت نخواهند بود (اشکال دیگری که بتواند مورد قبول عمومی قرار گیرد نیز قابل بررسی خواهد بود.) آ

آ6- کمیسیون اساسا بر کار داوطلبانه تکیه خواهد کرد. برای پیشبرد کارهای کمیسیون، بودجه مشخصی از طرف رئیس این کمیسیون پیشنهاد خواهد شد. این بودجه پس از تصویب در شورای مرکزی سازمان اکثریت در اختیار این کمیسیون قرار خواهد گرفت. آ

آ7- کمیسیون اعضاء دیگر احزاب سیاسی را به مشارکت در پیشبرد فعالیتهای این کمیسیون دعوت خواهد کرد. آ

توضیح: دسترسی به اسناد شخصی اعضاء و هواداران سازمان اکثریت، در پیشبرد کار کمیسیون نقش موثری را ایفا خواهد کرد. آ

*******************
توضیحات:

آ1- سایت خبری اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=6176

آ2-متاسفانه امکان دسترسی به آرشیو کار اکثریت وجود ندارد و مجبور هستم که تنها به حافظه و یا مطالبی که دیگران از کار نقل کرده اند بسنده کنم. امیدوار هستم که اکثریت آرشیو کامل نشریه کار را در سایت خود قرار دهد. آ
آ3- در برخی از موارد، اعضاء کمیته های کارگری، بر خلاف دستور العملهای سازمانی، اعتصابات را سازمان دادند. آ
آ4- سفر بر بالهای آرزو، صفحات 369 و 370، نقی حمیدیان
آ5- سایت خبری اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=6177


آ6- نشریه شهروند شماره 794
http://www.shahrvand.com/FA/Default.asp?Content=NW&CD=PL&NID=12#BN794

آ7- کیوان سلطانی در گفتگو با نگارنده
آ8- زهرا بهکیش در گفتگو با نگارنده
آ9- محمد رضا معینی- "چه کسانی از بحث درباره "سکوت" نگرانند"- بیداران شماره 15
آ10- چهار سال قبل تشکیل کمیسیونی مستقل با وظایف گسترده تر را به سازمان اکثریت پیشنهاد کردم که مورد استقبال قرار نگرفت. آ

جعفر بهکیش
ژانویه 2007

۱۳۸۶ آذر ۱۱, یکشنبه

متن کامل مکاتبات من با مسئولین سازمان اکثریت در ژانویه و فوریه 2007



ایمیل نوشته شده در 7 ژانویه 2007
دوستان عزیز سلام
در صورت امکان به چند پرسش زیر پاسخ دهید: آ
آ1-در صورتی که بخواهم مطلبی را برای طرح در کنگره ارسال کنم به کجا لازم است بفرستم. آ
آ2-در صورتی که بخواهم در کنگره شرکت کنم چه باید بکنم. آ

با تشکر

جعفر بهکیش، 7 ژانویه 2007

پاسخ آقای سیاوش پور به ایمیل من در همان روز

جعفر عزیز با سلام
آ1-مطلبی را که برای طرح در کنگره دارید، میتوانید از این طریق بفرستید تا بسته به موضوع آن به بحثهای کنگره پیوند یابد. آ
آ2-اگر اشتباه نکنم شما در کانادا استید. با رفقایمان در آنجا در صورت امکان لطفا تماس بگیرید. من هم بث سهم خود کوشش خواهم کرد موضوع را پیگیری کنم. آ

پیروز باشی،

با درود فرود

ایمیل من در پاسخ آقای سیاوش پور در تاریخ 9 ژانویه 2007

آقای سیاوش پور سلام، آ

از جواب شما ممنون هستم. چند سال قبل خبر داشتم، گویا این حق وجود داشت که افرادی بدون آنکه به هیچ حوزه محلی در ارتباط باشند، مستقیما از طریق هیئت برگزار کننده تقاضای شرکت در کنگره را داشته باشند. آ

نمیدانم، آیا جواب شما بدین معنی است که چنین امکانی در لحظه حاضر موجود نیست؟
مثلا من نمیدانم که آیا تمام افرادی که در کنگره شرکت میکنند از طریق حوزه محلی به کنگره معرفی میشوند؟

من که هیج رابطه تشکیلاتی با حوزه محلی سازمان اکثریت ندارم و تمایلی هم به این کار ندارم چه باید بکنم؟

با تشکر، آ

جعفر بهکیش، 9 ژانویه 2007

پاسخ آقای سیاوش پور در همان روز

با سلام، آ

آنچه که نوشتم، روال معمول حضور عزیزان در کنگره بود. در هر حال همانطور که عرض کردم، خواسته شما پیگیری خواهد شد. آ

پیروز باشید، آ

با درود فرود

ایمیل من برای کار در تاریخ 20 ژانویه 2007

دوست عزیز آقای سیاوش پور، آ
من دو مطلب را ضمیمه این ایمیل کرده ام. یک مقاله که برای انتشار در کار است و دیگری پیشنهادی برای طرح در کنگره اخیر در بهمن 1385. آ

لطفا من را از دریافت ایمیل و تصمیم تحریریه کا-آنلاین در مورد انتشار مقاله و همچنین ارسال پیشنهاد به مسئولین کنگره مطلع کنید.
همچنین ممنون میشوم که نتیجه پیگیری خودتان در مورد امکان شرکت من در کنگره را به من بگوئید. آ

با تشکر، آ

جعفر بهکیش، 20 ژانویه 2007 آ

ایمیل من در تاریخ 22 ژانویه 2007 آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، آ

من ایمیل ضمیمه را چند روز قبل برای شما فرستادم. لطفا دریافت ایمیل را به من اطلاع بدهید. آ

ممنون، آ

جعفر بهکش، 22 ژانویه 2007 آ

پاسخ آقای سیاوش پور در همان روز

دوست عزیز با سلام، آ

ایمیل شما دریافت شد. آ

در مورد درج یا عدم درج مطلب شماف به محض اتخاذ تصمیم، خدمتتان عرض خواهم کرد. ارگان تصمیم گیرنده در مورد مدعوین به کنگره هم از تمایل شما برای شرکت در کنگره اطلاع دارد. من به سهم خود امیدوار هستم، سعادت دیدار و هم صحبتی با شما در کنگره داشته باشم. آ

پیروز باشید، آ

با درود فرود

ایمیل آقای سیاوش پور در تاریخ 25 ژانویه 2007 آ

دوست عزیز آقای بهکیش با سلام، آ

خوشحال هستم که حامل پیام دعوت شما برای شرکت در کنگره هستم. کنگره در برلین برگزار میشود. امیدوار هستم که تدارک سفر را دیده باشید و امکان تماس با رفقای ما در برلین را داشته باشید. اگر مشکلی بود مرا یا دیکر رفقا را حتما در جریان بگذارید. نشر مطلب شما به این شکل مورد تائید قرار نگرفت. امیدوار هستم که در برلین در مورد محتوا آن امکان گفتگو داشته باشیم. آ

پیروز باشید و به امید دیدار نزدیک

با درود فرود

ایمیل من در تاریخ 27 ژانویه 2007 آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، سلام
از اینکه لطف کردید و خبر موافقت با شرکت من در کنگره بهمن امسال را ایمیل کردید تشکر میکنم. همچنین از اینکه تصمیم سازمان به عدم چاپ مطلب من را اعلام کردید سپاسگزار هستم. آ
لطفا مطلب ضمیمه را ببینید و در صورتی برایتان امکان داشته باشد در این آخر هفته به آن جواب بدهید. آ

با تشکر، آ

جعفر بهکیش، 27 ژانویه 2007 آ

مطلب ضمیمه به این ایمیل من در تاریخ 27 ژانویه 2007 آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، سلام
از اینکه لطف کردید و موافقت با شرکت من در کنگره بهمن 1385 سازمان را خبر دادید ممنون هستم. همچنین سپاسگزار هستم که خبر مخالفت با انتشار مطلب پیشنهادی به این کنگره را نیز اعلام کردید. آ

اما چندین نکته مبهم در ایمیل شما وجود دارد که امیدوار هستم که بتوانید در اولین فرصت آنها را برایم روشن کنید. آ

آ1- ایا از نظر سازمان اکثریت من دارای حق رای در کنگره هستم؟ آ
آ2- آیا از نظر سازمان اکثریت من حق طرح پیشنهاد در کنگره را دارم؟ آ
آ3- اگر پاسخ به دو سئوال بالا مثبت باشد، آنوقت سئوال میکنم که با کدام توجیه با انتشار مطلب من که حاوی توضیحات لازم در مورد پیشنهاد ارسالی من بوده است مخالفت شده است. آ
آ4- امکان دارد توضیح بدهید که با چه اصلاحاتی مطلب ارسالی قابل چاپ در نشریه کار خواهد بود؟ مشکل محتوی مطلب است یا شکل آن؟ آ
آ5- شما بدون شک بهتر از من میدانید، که اگر یک پیشنهاد امکان طرح نداشته باشد، اگر کسانی در مورد آن صحبت نکنند، اگر پیشنهاد دهنده امکان آنرا نداشته باشد که توضیحات لازم را در اختیار مخاطبان خود قرار بدهد، اگر قبل از آنکه به رای گذاشته بشود، انتشار بیرونی نیابد، امکان موفقیتی برای آن نیست. به همین جهت است که عدم انتشار این مطلب نگرانی منرا افزون میکند.آیا مخالفت با انتشار این مطلب نقض اصول دمکراسی و حقوق من نیست؟ آ

با تشکر

جعفر بهکیش
26 ژانویه 1385 آ


پاسخ آقای سیاوش پور در تاریخ 28 ژانویه 2007

لطفا به ضمیمه مراجعه فرمائید

ضمیمه ایمیل آقای سیاوش پور مورخ 28 ژانویه 2007 که در ادامه نامه فوق نوشته شده است
دوست عزيزم آقای جعفر بهکيش با سلام، آ

آ1- در کنگره تمامی اعضای سازمان حق رای دارند. من از موقعيت تشکيلاتی و مناسبات شما با سازمان خبر ندارم
دعوت از شما به عنوان مهمان کنگره صورت گرفته است. ولی اگر شما عضو سازمان هستيد لطفن در اسرع وقت موضوع شکل حضور خود را در کنگره با رفقای مسئول تشکيلات همآهنگ بفرمائيد. آ

آ2- اعضای سازمان حق طرح پيشنهادهای خود را به کنگره به صورت قرار دارند آ

آ3 و 4- در مورد سوال سوم با توجه به نزديکی کنگره و امکان تبادل نظر حضوری در کنگره، اميدوارم شرايطی فراهم آيد که بتوانيم در مورد اينکه شکل و محتوای مطلب چگونه باشد که بيشتر متضمن مقصود گردد، به تفاهم برسيم. آ

در ضمن من مطلب شما را يکبار و بسيار سريع خوانده ام. بعضی از رفقا آن مطلب را حاوی اتهاماتی به رفقای سازمان يافته اند. من شخصن حداقل در موردی که اشاره ای به سخن عزيزمان محمدرضا لطفی رفته است، جمله‌ی شما را به گونه‌ای ديده‌ام که می‌تواند سوء تعبيری را به خواننده القاء کند که مطمئنا منظور رفيقمان لطفی آن نبوده است. اگر ممکن است اين بخش را پس از همصحبتی با ايشان تدقيق بفرمائيد. آ

آ5- مسلم است که هر پيشنهادی قبل از تصويب بايد حتمن امکان طرح داشته باشد. در مورد اصول دموکراسی و حقوق اعضاء و افراد اميدوارم که در کنگره بتوانيم صحبت کنيم. من ارزيابی خود را از احتمال تصويب پيشنهاد شما دقيقن به همين شکل که ارائه فرموده‌ايد در صورت طرح در کنگره، اکنون ارائه نمی‌دهم. ولی پيشنهاد می‌کنم که در صورت امکان پيشنهادهای خود را با مصوبات کنگره اول سازمان در اين موارد هم‌آهنگ فرمائيد و به سهم خود نيروی اجرای آن مصوبات را تقويت کنيد. آ

پيروز باشيد

با درود فرود

ایمیل من در تاریخ 29 ژانویه 2007 آ

آقای سیاوش پور سلام، آ

از پاسختان ممنون هستم. آ

من متن را به همان ترتیب که فرموده بودند تصحیح کردم و متن تصحیح شده را ضمیمه کرده ام. امیدوارم که موانع انتشار آن برطرف شده باشد. آ

همچنین چند خطی هم در مورد مطلبی که نوشته بودید در ادامه نامه شما نوشته ام که آن هم ضمیمه است. آ

با تشکر، آ

جعفر بهکیش، 29 ژانویه 2007 آ

ضمیمه ایمیل 29 ژانویه در پاسخ نامه آقای سیاوش پور آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، با سلام مجدد، آ

از اینکه لطف کردید و با توجه به گرفتاریهایتان پاسخ منرا دادید ممنون هستم. آ

آ1- فکر میکنم که اختلاف نظر عمیقی در تعریف عضو در میان اعضاء کنونی و دوستداران سازمان وجود داشته باشد. مثلا به مصاحبه آقای نگهدار با آقای خسرو شمیرانی که در نشریه شهروند 910 به تاریخ 16 مرداد 1383 منتشر شده بود توجه شما را جلب میکنم. آیا شما با تعریف ایشان از عضویت موافق هستید؟ چگونه است که آقای نگهدار با تعریف که خودشان از عضو میکنند در نظر سازمان نه تنها از حق رای محروم نمیشوند، که حتی از طرف شرکت کنندگان در کنگره به عضویت شورای مرکزی انتخاب میشوند؟ همچنین توجه شما را به روابط "تشکیلاتی" اعضا و هواداران سازمان در تورنتو جلب میکنم. آ
از طرف با توجه به شرایط پیچیده موجود، شما چگونه میتوانید از عضو بودن در سازمان برای کسانی نام ببرید که خود شما نمیتوانید امنیت انها را حفظ کنید. من در سال 1999 که برای تحصیل به انگلیس رفته بودم با آقای عبدالرحیم پور در مورد شرکت در کنگره صحبت کردم. ایشان از شرکت من در کنگره استقبال کردند، اما صراحتا به من گفتند که نمیتوانند امنیت منرا تضمین کنند. و یک سئوال دیگر، اگر من امروز از ایران آمده بودم و میخواستم در کنگره شرکت کنم، چه کسی باید داشتن حق رای را برای من تعیین میکرد؟ دوست عزیز من در تمام سالهائی که کمتر کسی در ایران فعالیتی میکرد، حداقل به عنوان دوستدار و یا "هوادار" سازمان اکثریت شناخته میشدم. من تا امروز گمان میکردم که به اختیار خودم از این حق استفاده نمیکنم. آ
در این چند روزه که در مورد این مسئله فکر میکردم، پسرم که دارد قلعه حیوانات را میخواند، اشاره ای داشت به آن گفته معروف که "همه با هم برابرند اما برخی بیشتر برابرند". این تذکر او گمانی تلع را در مین تقویت کرد. به این نکته فکر کردم که شاید در سازمانی که من بخش مهمی از زندگیم را با عنوان هواداری و دوستداری از آن گذرانده ام، با این عنوان زندان رفته ام، با این عنوان تا امروز شناخته میشوم، با این عنوان خطرات را پذیرفته ام، برخی بیشتر برابر هستند. و اینکه نکند خدای ناکرده، کسانی مثل من خوب هستند، تا آنزمانی که لب به انتقاد نگشایند، در غیر این صورت، هم افکار آنها سانسور میشود و هم از تمامی حقوق محروم میشوند. اندکی به این نکته فکر کنید. آ
آ2- گفته بودید که متن من حاوی اتهاماتی به سازمان است. صراحتا باید بگویم که چنین است و اصولا یکی از اهداف من از نوشتن این مطلب چنین بوده است که نشان دهم که اتهاماتی مشخص از جانب برخی از افراد طرح شده است که لازم است مورد بررسی قرار گیرد. در مورد اظهارات آقای محمد رضا معینی من به اصل نوشته ایشان که در بیداران 15 منتشر شده است رفرانس داده ام. ایشان در آن نوشته چنین گفته اند: "اما آن نیروی سیاسی که برای رهایی مردمش می جنگید، چگونه لیست رفقای خود را به وزارت کشور رژیم سرکوبگری که به خودی هم رحم نمیکرد داد؟" من قبل از اینکه از آقای معینی نقل قولی بیاورم با ایشان در این مورد صحبت کرده ام و ایشان به این نکته اشاره داشتند که سازمان اکثریت، اسامی اعضاء انشعاب 16 آذر را با این عنوان که اینها دیگر با ما نیستند را به وزارت کشور داده بود. پیشنهاد میکنم که بد نباشد که خود شما با آقای معینی تماس بگیرید و صحبتهای ایشان را نیز بشنوید. شاید ایشان چیزهائی بیشتر از آنچه من در نوشته ام مطرح کرده ام را داشته باشند که به شما بگویند. همچنین اتهام آقای سلطانی را آوردم که صراحتا هواداران سازمان را در قتل شهرام میرانی همدست انجمن اسلامی میدانند. من برایم دشوار است که این اتهام را بشنوم و خم به ابرو نیاورم. به هر حال من متن مقاله ام را بنا بر پیشنهاد شما تصحیح میکنم و دقیقا نقل قولی را که در بالا از آقای معینی ذکر کردم را بدون هیچ توضیحی در مقاله ام خواهم آورد. و امیدوار هستم که بدین ترتیب موانع چاپ آن بر طرف شده باشد. آ
آ3- من در ویراسته های اولیه مطلبم به این قرار اشاره کرده بودم ولی سپس به این دلیل ساده که پس از 16 سال از تصویب آن قرار اشاره کردن به آن خارج از موضوع میباشد و بر پیچیدگیها میافزاید، آنرا حذف کردم. به عنوان مثال اولین سئوال من این بود که چرا بر طبق قرار هیچ گزارشی به کنگره دوم در این مورد ارائه نشد؟ آیا توافقاتی در میان بوده است؟ آ
آ4- یک نکته را هم لازم است صراحتا روشن کنم. من بخش مهمی از زندگیم را در این راه گذاشته ام و مهمتر اینکه بسیاری از بهترین عزیزانم، با این نام جان باخته اند. من عمیقا بر این باور هستم که تشکیل کمیسیون تحقیق نه تنها حیثیت خودم و کسانی که امروز هم حسرت از دست دادن آنان لحظه ای منرا رها نمیکند، لکه دار نخواهد کرد، بلکه بر اعتبارسازمان و یکایک ما خواهد افزود. آ


با تشکر

جعفر بهکیش، 29 ژانویه 2007 آ

پاسخ آقای سیاوش پور در تاریخ 1 فوریه 2007 آ

دوست عزیز آقای بهکیش سلام، آ

ممنون که به پیشنهاد من عنایت داشتید و بخشی از مطلبتان را تغییر دادید. همانطور که قبلا نیز نوشتم امیدوار هستم که من و دیگر رفقا امکان هم صحبتی با شما و بررسی زوایای مختلف پیشنهاد شما و همچنین مطالب نامه های را داشته باشیم. قبل از این امکان درج مطلب شما در نشریه وجود ندارد. آ

به امید دیدار نزدیک، آ

با درود فرود

ایمیل من در تاریخ 3 فوریه 2007 آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، آ

متاسفانه برایم مقدور نیست دعوتم به عنوان میهمان به کنگره سازمانی که خودم را صاحبخانه میدانستم را بپذیرم. زمان زیادی نیاز دارم که به این وضعیت جدید عادت کنم. آ

من مقاله و پیشنهاد را که برای شما ارسال کرده بودم را منتشر تخواهم کرد.امیدوارم که حداقل به عنوان نظر یکی از دوستان سازمان آنرا نگهداری کنید. آ
موفق باشید
جعفر بهکیش، 3 فوریه 2007 آ

پاسخ آقای سیاوش پور به ایمیل من در تاریخ 3 فوریه 2007 آ

رفیق عزیز، جعفر عزیز، آ

بسیاری از رفقای سازمان که ارتباطشان به هر دلیلی با سازمان محدود تر شده است به علاوه نمایندگان و شخصیتهای از سازمانهای دیگر، به عنوان میهمان دعوت میشوند. سازمان خانه تمام رفقائی است که در ساختن آن تا به امروز زحمت کشیده اند. بنا براین تقاضا میکنم که خود را کماکان صاحبخانه بدانید و به کنگره بیائید. همانطور که قبلا نوشتم با هماهنگی با مسئولین تشکیلات میتوان مسائل دیگر را حل کرد. عجالتا بپذیرید که از میهمانانی باشید که صاحبخانه هستند. در کنگره و جانب آن مسائل دیگر به نظر من قابل حل هستند. آ

پیروز باشید و به امید دیدار نزدیک در کنگره

با درود فرود

پاسخ من به آقای سیاوش پور در تاریخ 5 فوریه 2007 آ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، آ

لازم است توضیح بدهم که یک دلیل تاکیدم بر حقوقم این بود که توجه شما را به این مسئله جلب کنم که عدم انتشار مقاله و پیشنهاد من، نقض آشکار اصولی است که اکثریت خود را معتقد و متعهد به آن میداند. متاسفانه سازمان با عدم انتشار مقاله و پیشنهاد من در کار عملا هیچ راه دیگری جز عدم پذیرش دعوت شما برای من باقی نگذاشته است. آ

به همین دلیل و ضمن تشکر از ایمیل مجدد شما، و با تمام علاقه ای که به شرکت در کنگره و دیدار دوستان داشتم، مجبور هستم که بر تصمیم به عدم شرکت در کنگره تاکید کنم. آ

موفق باشید، آ

پاسخ آقای سیاوش پور در 6 فوریه 2007، آ

رفیق عزیز، جعفر بهکیش گرامی، آ

امیدوار بودم و هستم که در کنگره سعادت هم صحبتی با شما را داشته باشم. در آن صورت حتما میتوانستیم در مورد اینکه به کدام اصول معتقد هستیم و کجا آنرا نقض کرده ایم یا نکرده ایم صحیت کنیم. کماکان امیدوار هستم که از تصمیم خود برگردید و در روزهای آتی هم صحبت باشیم. آ

پیروز باشید، آ

با درود فرود

ایمیل من در پاسخ به آقای سیاوش پور در همان تاریخ

دوست عزیز آقای سیاوش پور، آ

من در فرصتی مناسب بعد از کنگره مواردی را که فکر میکنم به شکلی ندیده گرفته شده را برایتان خواهم نوشت. آ

ممنون و موفق باشید

بهکیش، 6 فوریه 2007 آ