۱۳۹۶ اسفند ۷, دوشنبه

نامه ای به خانواده های اعدام شدگان دهه شصت

چند نکته مهم در مورد ثبت اسامی اعدام شدگان دهه شصت در لیست "گروه کاری ناپدید شدگان قهری و غیر داوطلبانه":

سه سال قبل مطلبی را با عنوان " قربانیان کشتار جمعی، ناپدیدشدگان قهری؟ " (1) در مورد ممکن بودن ثبت اسامی اعدام شدگان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 و برخی از اعدام شدگان دهه شصت در لیست افراد ناپدید شده در نزد "گروه کاری ناپدید شدگان قهری" منتشر کردم (در آن زمان به خاطر ندارم که مطلب جدی در این زمینه به فارسی خوانده بودم- اگر نه به روال معمولم به آن اشاره می کردم). از آن زمان تلاش های بیشتری در این زمینه شده است و از جمله مشخص شده است که در دهه شصت اسامی تعدادی از اعدام شدگان در نزد این گروه کاری به ثبت رسیده است (ایرج مصداقی در کتاب "سازمان ملل متحد و نقض حقوق بشر در ایران" به اختصار به این موضوع اشاره کرده است. "عدالت برای ایران"(2) آماری را در این مورد منتشر کرده و در گزارش خود در مورد مادران خاوران با عنوان "داستان ناتمام..." (3) به شکلی مفصل به این موضوع پرداخته است).


آمار سالانه تعداد اسامی ایرانیانی که در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری ثبت شده اند (به نقل از "عدالت برای ایران")

آمار ارائه شده از طرف عدالت برای ایران نشان می دهد که تعداد محدودی از کسانی که به گمان من در زمره ناپدیدشدگان قرار می گیرند نام شان در لیست گروه کاری ثبت شده است. به ویژه اگر تعداد اسامی ثبت شده در سال 1367 (1988) و 1368 (1989) را به قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 مربوط بدانیم، این تعداد (252 نفر) در مقایسه با تعداد تقریبی قربانیان آن کشتار بزرگ (حدود 4000 نفر)، بسیار اندک است و نشان می دهد که چه میزان کار در این زمینه لازم است که انجام گیرد.

اقدام عملی در این زمینه از جانب من برای مدتی متوقف شد. چندی بعد مادرم و مادر همسرم تصمیم گرفتند که وکیلی را در این زمینه انتخاب نمایند. امیدوار بودم تا زمانی که مادر همسرم در قید حیات هستند، اینکار به سرانجامی برسد. به دلایلی که از حوصله این نوشته خارج است، تلاش هایمان به شکل فاجعه باری با شکست مواجه شد.

در این یکی دو ماهه اخیر تصمیم گرفتم که فرم مورد نظر را تهیه و آنرا برای خواهر و برادرانم و برادر همسرم تکمیل و مستقیما و بدون واسطه برای گروه کاری ارسال نمایم.

در همین حال گمان کردم که با انتشار فرم اصلی آن به انگلیسی در وبلاگم،  دیگر بازماندگان آن جنایت های هولناک را در جریان قرار دهم.

خانواده ها میتوانند فرم ها را پر کرده، مستقیما و یا توسط یکی از سازمان های مدافع حقوق بشر برای گروه کاری ناپدید شدگان قهری ارسال نمایند. همانگونه که در پرسشنامه ملاحظه می کنید، لازم است که امکان برقراری ارتباط و مبادله اطلاعات میان گروه کاری و خانواده فرد ناپدید شده چه از طریق نهادهای غیردولتی و چه مستقیما وجود داشته باشد. در صورتی که اینکار از طریق نهادهای غیر دولتی انجام گیرد، این نهاد باید رضایت خانواده برای تسلیم درخواست و امکان برقراری رابطه با خانواده را داشته باشد.

لطفا توجه کنید، اگر پر کردن فرم به انگلیسی برایتان مشکل است، ابتدا فرم را به فارسی پر کنید، در صورت امکان با یک وکیل مشورت نموده (البته شاید بر من خرده بگیرید و بگوئید که این پیشنهاد بی معنی است: در سی و چند سال گذشته حتی یک وکیل مدافع حقوق بشر در داخل ایران پیدا نشده است که خدمات خود را به ما پیشنهاد کند و در مقابل درخواست ها و مراجعات ما هم به طرق مختلف از انجام چنین مسئولیتی شانه خالی کرده اند) و سپس توسط یک مترجم خبره، آنرا به انگلیسی بر گردانید. به احتمال قریب به یقین تمام این کارها، جز تسلیم آن به گروه کاری، که ممکن است مشمول کمک های سازمان های حامی حقوق بشر ایرانی و بین المللی شود، لازم است توسط خود خانواده های ناپدیدشدگان انجام گیرد.

جعفر بهکیش

آبان 1394(نوامبر 2016)


پی نوشت به تاریخ 7 اسفند 1396 (26 فوریه 2018):

متاسفانه به دلیل گرفتاری های بسیار شدید شخصی، در دو سال گذشته کار بر روی این موضوع مهم برای من امکانپذیر نبود و به همین دلیل تاخیر زیادی در پیشبرد این کار ایجاد شده است، از همین رو:

1- متاسفانه در تاریخ 13 دیماه 1394 مادرم را نیز از دست دادم و وکیل حقوق بشری که وکالت مادرم را برای ثبت نام فرزندانش در نزد "گروه کاری ناپدید شدگان قهری و غیرداوطلبانه" را پذیرفته بود، هیچ، مطلقا هیچ، اقدامی انجام نداد و دوستانی که در جریان دادن این وکالت مسئولیت مستقیم بر عهده داشتند، متاسفانه در برابر این بی مسئولیتی سکوت اختیار کردند.
2- فرم انگلیسی را میتوانید در لینک زیر پیدا کنید، امیدوار هستم که ترجمه این فرم را در چند هفته آینده منتشر نمایم.


فرم را میتوانید در سمت راست همانطور که در تصویر زیر میبینید :
پیدا کنید. فرم در فرمت "ورد" است و به سه زبان انگلیسی، فرانسوی و اسپانیايی موجود است.

اطلاعات مفید را میتوانید در لینک زیر پیدا کنید:


3- تلاش خواهم کرد برای پرهیز از درگیر شدن در تجربه مشابه تجربه دردناک مادر و مادر همسرم مبنی بر دادن وکالت به یک وکیل حقوق بشر ایرانی و بی سرانجامی آن، روشی مناسبی را برای ارسال این فرم ها پیدا نموده و به شما معرفی نمایم. این تجربه دردناک به من نشان داد که درست آن است که مانند سی و شش سال گذشته، بر نیروهای خود متکی باشیم.

4- گویا نام چهار نفر از قربانیان جنایت های دولتی در دهه شصت اخیرا، از جمله زنده یادان خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد، با کمک سازمان عدالت برای ایران، در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری ثبت شده و بنا بر گفته مسئولان این سازمان، گروه کاری ناپدید شدگان قهری و غیر داوطلبانه مکاتبات خود با دولت ایران برای روشن شدن وضعیت این قربانیان را آغاز کرده  است.   

**************************
توضیحات:
1-
2-
3-

۱۳۹۶ بهمن ۳۰, دوشنبه

وکالت مادرم برای دادخواهی و شرح بی سرانجامی آن:


مقدمه:
در زمستان 1392، به دلیل تمایل مادرم برای ثبت اسامی فرزندان ناپدید شده اش در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری، حفاظت از گورستان خاوران، پایان اذیت و آزار خانواده های کشته شدگان و جلب توجه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، اقدامات ما برای تنظیم وکالت نامه و یافتن وکیلی شناخته شده در سطح بین المللی برای پیگیری این خواسته ها آغاز شد. 

این وکالت نامه در خرداد 1393 نهائی شد و برای وکیل مورد نظر از طریق یک واسطه ارسال گردید. ولی به دلایلی که بر من نامعلوم است گویا با تاخیری چند ماهه به دست وکیل مورد نظر رسیده است. علاوه بر آن به دلیل سوء تفاهمی که باز هم دلایل آن بر من نامعلوم است، وکیل مورد نظر گمان کرده بود که [مادرم] از او خواسته اند که دست نگاهدارد.

این سوءتفاهم در ملاقاتی که در اردیبهشت 1394 با حضور وکیل مورد نظر ، من و دو تن دیگر صورت گرفت، بر طرف و ایشان قول دادند که بلافاصله تلاش های خود را در تحقق وظایفی که در این وکالت نامه برعهده ایشان گذاشته شده است آغاز نمایند.

به دلیل بیماری مادر همسرم و سپس بیماری مادرم که با صد دریغ به فوت آنان منجر شد و به قول وکیل مذکور "کیس حقوقی آنان هم بسته شد" و گرفتاری های متعدد شخصی که بازگو کردن آنها از حوصله این مطلب خارج است، هر چند بارها مترصد پیگیری وکالت بودم، اما متاسفانه فرصت نیافتم که اینکار را انجام دهم. به ویژه با معرفی که برخی از دوستان قابل اعتمادم از فرد مورد نظر کرده بودند، گمان می کردم که پیگیری من ضرورتی ندارد و کارها حتما به روال خود پیش خواهد رفت.

پس از فوت مادرم و زمانی که هیچ خبری از پیشرفت کارها به دستم نرسید، این فکر در من تقویت شد که احتمالا وکیل مورد نظر هیچ اقدام  مشخصی در رابطه با این وکالت انجام نداده است.

از همین رو با سرخوردگی بسیار، سی و اندی روز پس از فوت مادرم، نامه ای را در تاریخ 3 اسفند 1395 (21 فوریه 2017) برای وکیل مورد نظر ارسال کردم. در آن نامه نوشتم:

با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت برای جنابعالی؛ همانگونه که حتما به خاطر می آورید، در خرداد 1393، از طریق آقای ...، وکالتنامه ... زنده یاد خانم ام البنین جلالی مهاجر، که بیشتر با عنوان مادر بهکیش شناخته می شوند، مادرم، که پنج تن از فرزندان ایشان، آقای محمد رضا بهکیش (اسفند 1360- ناپدید شده)، خانم زهرا بهکیش (شهریور 1362- ناپدید شده)، آقای محسن بهکیش (اردیبهشت 1364-اعدام شده)، آقای محمود بهکیش (تابستان 67- ناپدید شده) و آقای محمد علی بهکیش (تابستان 67- ناپدید شده)، در دهه شصت به قتل رسیده و یا ناپدید شده اند، به جنابعالی تحویل داده شد و بنا بر شهادت آقای ...، جنابعالی وکالت ... [مادرم] را پذیرفتید.
سپس، در اردیبهشت ماه 1394 (ماه مه 2015)، در جریان جلسه ای در ...، شما عنوان کردید که در مورد شروع کار، به دلیل برخی سوءتفاهم ها، دچار تردید شده بودید. پس از مذاکرات در جلسه فوق، جنابعالی تائید و تاکید کردید که تمام تردید ها برطرف گردیده و بلافاصله کار بر روی وظایف مربوط به این امر مهم را آغاز خواهید کرد.
[من] ... در اینجا تنها و منحصرا از جانب مادرم ... که در زمان دادن وکالت به جنابعالی هنوز در قید حیات بودند و متاسفانه امروز دیگر در میان ما نیستند، با شما مکاتبه می کنم.
... خانم ام البنین جلالی مهاجر (مادر بهکیش) ... در وکالت نامه خود به شما سه مورد را  مد نظر داشتند و مشخص کرده بودند:
1- پرونده ای برای هر یک از قربانیان نزد گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی ناپدید شدگان قهری در اعدام های گسترده سال‌ های آغازین دهه شصت و کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 گشوده شود.
2- فشار بر خانواده های قربانیان کشتارهای دهه شصت و آزار و اذیت سازمان یافته آنان، به عنوان یک مسئله و بخشی از دستور کار گزارش گر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اضافه شود. [من می خواهم] که به اذیت و آزار خانواده های قربانیان خاتمه داده شود و خواسته های آنان از قبیل گشودن درِ گورستان خاوران، حق برگزاری مراسم دهم شهریور ماه در گورستان خاوران و حق برگزاری مراسم آزادانه در منازل شخصی و در اماکن عمومی متحقق شود. 
3- تلاش گردد که گورستان خاوران از طرف نهادهای های بین المللی به عنوان محلی تاریخی به ثبت برسد و مورد محافظت قرار گیرد.
متاسفانه در بیست و یکماه گذشته، از زمان تشکیل جلسه اردیبهشت 1394، ... [مادرم] از جنابعالی هیچ گزارشی در مورد پیشرفت کارها دریافت نداشته‌اند. به همین دلیل خواهشمند است:
1- گزارش دقیقی از اقدامات انجام شده در مورد ثبت اسامی برادران ام (محمود بهکیش، محمدرضا بهکیش و محمد علی بهکیش) و خواهرم (زهرا بهکیش) در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری، شامل زمان تحویل فرم ها، زمان پیگیری‌ های بعدی، جزئیات مکاتبات و ... ارائه فرمائید.
2- گزارش اجمالی از اقدامات انجام گرفته در رابطه با دومین مورد از وظایف محوله، شامل زمان و دفعاتی که با مسئولان سازمان ملل و به ویژه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران مذاکره کرده اید را ارائه نمائید.
3- گزارشی کلی از اقدامات انجام شده در مورد محافظت از گورستان خاوران ارائه فرمائید.
4- طبیعی است از آنجا که بر این گمان بوده‌ ام که اقدامات جنابعالی به شکل داوطلبانه انجام می شود، به خودم اجازه نداده ام که پیشنهاد جبران مخارج این وکالت را طرح نمایم. اما، اگر پیشبرد وظایف مربوطه و محوله در وکالت نامه مورد توافق نیازمند صرف هزینه‌هایی باشد، با کمال میل حاضر هستم که هزینه وکالت جنابعالی و هزینه های مرتبط برای پیشبرد این امر مهم را متقبل شوم.
پاسخ عاجل شخص جنابعالی را انتظار دارم. 
با احترام
جعفر بهکیش
سوم اسفند ماه 1395 مطابق با بیست و یکم فوریه 2017

پاسخ وکیل نامبرده مملو از توهین به شخص من بود. اما در اصل این توهین ها خطاب به مادرم بود که به ایشان وکالت داده بودند که وظایفی را برای پیشبرد امر دادخواهی انجام دهند. ایشان نشان دادند که عدم پاسخگوئی تنها به مسئولان جمهوری اسلامی محدود نیست و متاسفانه بخشی از فرهنگ عقب مانده کشور ماست.

این تجربه نشان می دهد که بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، بخش مهمی از فعالین حقوق بشر هیچ نزدیکی و قرابتی با تلاش های خانواده های قربانیان نقض گسترده و سیتماتیک حقوق بشر در ایران نداشته و ندارند و متاسفانه دسته بندی های مبتذل و بازار گرائی، آفتی برای پیشرفت حقوق بشر و دادخواهی در ایران شده است.

در انتها باید بگویم که عمیقا شرمنده هستم که به توصیه و اصرار من مادرم عبارت "[مفتخرم] که شما، ...، وکالت [مرا] پذیرفته اید" را در ابتدای پاراگراف آخر آوردند. چرا که در اصل این افتخار وکیل نامبرده بود که مادرم به ایشان اعتماد کرده بودند و وکالت یکی از مهمترین دغدغه های زندگی خود را به ایشان محول کرده بودند. متاسفانه این وکیل قدر این اعتماد را ندانست.

علاوه بر آن معدود دوستانی که از نزدیک در جریان وکالت مادرم قرار داشته و مورد مشورت قرار گرفته بودند و سپس بی توجهی و بی مسئولیتی وکیل مورد نظر را شاهد بودند، به دلایلی که بر من نامعلوم است و با هزار افسوس در مقابل عدم انجام تعهدات و سپس اهانت های وکیل نامبرده سکوت اختیار کردند؟

این وکالت نامه تنها در وبلاگ شخصی خودم، که چندی است تنها به عنوان آرشیو مورد استفاده قرار می گیرد،منتشر شده  و برای اطلاع علاقه مندان به تحقیق در مورد علل و موانع توسعه حقوق بشر و گسترش تلاش های ما برای حقیقت و عدالت در ایران و درمیان ایرانیان است. باز نشر کلی و یا جزئی (جز در مورد مطالب آکادمیک) این مطلب تنها با اجازه کتبی جعفر بهکیش میسر است.


متن وکالت نامه:

با درود و احترام

انتخاب مادران و خانواده های خاوران به عنوان یکی از برندگان جایزه حقوق بشری گوانگجو، که به همت "سازمان عدالت برای ایران" و با پشتیبانی شماری از فعالان حقوق بشر ممکن شد، شرایط مساعدتری را برای طرح خواسته های [من] در سطح داخلی و بین المللی فراهم کرده است. از همین رو ... تصمیم [گرفتم] که برای اولین بار به شکل ... رسمی به جناب عالی وکالت [داده] تا پیگیر نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در دهه شصت، اعدام های دهه شصت و به ویژه کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67، و به شکلی مشخص طرح درخواست پایان دادن به اذیت و آزار بستگان اعدام شدگان و پاسخ گویی در برابر خواسته های بر حق [من] در نهادهای داخلی و بین المللی باشید.

 بدون شک پیشبرد امر خطیر دادخواهی به همکاری و همیاری گسترده ترین فعالین مدنی و سیاسی و به ویژه در این مورد خاص، به همکاری نزدیک میان حقوق دانان مجرب و کارآمدی که در زمینه دفاع از حقوق بشر شناخته شده اند، نیاز دارد. تداوم تلاش های مادران و خانواده های خاوران، نشان بارز درک این واقعیت است. [مادران و خانواده های خاوران] علیرغم اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک میان فرزندان و عزیزان [اشان]، راه همکاری و همراهی در میان خود را انتخاب [کرده اند].
 
[من] بر این [باور هستم] که دستیابی به حقیقت و عدالت به یک باره روی نمی دهد و مسیر دشوار و ناهمواری است که با مقاومت قربانیان و بستگان قربانیان نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر شکل می گیرد. این مسیر با حمایت و مشارکت سنجیده و پیوسته جریان های مدنی و سیاسی تداوم می یابد؛ به تدریج در حافظه جمعی بخش مهمی از مردم، روایتی انسانی از جنایت های سیاسی، جایگزین روایتی می گردد که جمهوری اسلامی در سی و شش سال گذشته با استفاده از تمام امکانات خود بر جامعه تحمیل کرده است.

در این مسیر، شهروندان، فعالان سیاسی و مدنی، فعالان حقوق بشر و به ویژه قربانیان جان به در برده و بستگان قربانیان جنایت های دولتی (که همیشه در مرکز هر جنبش دادخواهی هستند)، با مشارکت در جنبش دادخواهی، می آموزند که برای مقابله با سیاست بیرحمی و برای جلوگیری از تکرار جنایت های مشابه؛ 1) باید حقیقت آنچه در سی و چند سال گذشته اتفاق افتاده است کشف و به بخشی از حافظه جمعی جامعه تبدیل شود؛ 2) خواست حسابرسی از کسانی که در جنایت سهیم بوده و یا از آن سود برده اند، به خواستی عمومی تبدیل و به مصونیت از مجازات آن ها خاتمه داده شود و 3) اینکه دادخواهی انتقام جویی نیست و تلاشی است برای پایان دادن به دور تسلسل جنایت دولتی، زندان، شکنجه، اعدام و هر نوع قتل در ایران.

به رغم تمامی تلاش های خانواده های قربانیان، [آنان] هنوز در آغاز راهی طولانی [هستند] و تلاش های روز افزونی لازم است تا جنبشی فراگیر برای حقیقت و عدالت شکل گیرد. 

هر چند انتظار [دارم] که وکلای [من]، در تشخیص اهداف قابل حصول در هر مرحله از جنبش دادخواهی [مرا] یاری نمایند، اما اطلاعات [موجود] نشان می دهد که در لحظه حاضر دستیابی به اهداف زیر ممکن و ضروری است:

1- پرونده ای برای هر یک از [فرزندان ناپدید شده ام] در نزد گزارش گر ویژه سازمان ملل برای بررسی ناپدید شدگان قهری ... گشوده شود.

2- مسئله فشار بر خانواده های قربانیان کشتارهای دهه شصت و آزار و اذیت سازمان یافته بر علیه آنان، به بخشی از دستور کار گزارش گر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران اضافه شود. [میخواهم] که به اذیت و آزار خانواده های قربانیان خاتمه داده شود و خواسته های آنان از قبیل گشودن در گورستان خاوران، حق برگزاری مراسم دهم شهریور ماه در گورستان خاوران و حق برگزاری مراسم آزادانه در منازل شخصی و در اماکن عمومی متحقق شود. 

3- تلاش گردد که گورستان خاوران از طرف نهادهای های بین المللی به عنوان محلی تاریخی به ثبت رسیده و مورد محافظت قرار گیرد.

[مفتخرم] که شما، ...، وکالت [مرا] پذیرفته اید. بدیهی است که در این کار بزرگ، تلاش جمعی از وکلا ضروری است و در صورت نیاز و پس از مشورت با جناب عالی، از خدمات وکلای حقوق بشر ایرانی و غیر ایرانی برای رسیدن به اهداف فوق استفاده [خواهم] کرد. اطمینان [دارم] که موقعیت شما، به عنوان یکی از صميمى ترين، پيگيرترين و برجسته ترين چهره های بین المللی حقوق بشر، می تواند به هماهنگی میان این وکلا یاری رساند.

با احترام مجدد

[ام البنین جلالی مهاجر (مادر بهکیش)]
خرداد 1393

آیا خواهر و برادرانم میتوانند در زمره ناپدید شدگان قهری قرار گیرند؟


این گفتگوئی است که در زیر یکی از پستهایم در فیس بوک انجام شده است. آقای حمید حمیدی در مخالفت با یادداشت من نوشتند. و سپس قول دادند که با آقای لاهیجی و کسان دیگر در اینمورد صحبت کنند. ایشان در تاریخ 18 فوریه 2018 با من تماس گرفتند و پس از صحبتهای مفصل، ماحصل صحبتهای خود با آقای لاهیجی و کسان دیگر را بیان کردند. ماحصل گفته های آقای حمیدی این بود:
"نمی شود، عدالت برای ایران هم پروپاگاندا می کند".
من خوشبینانه گمان می کنم که خبر منتشر شده از طرف عدالت برای ایران "پروپاگاندا" نیست. حتما خانم مریم اکبری منفرد از زندان اوین و خانم شادی صدر بر این نکته نوری خواهند افکند.
به دلیل اهمیت عملی این گفتگو، آنچه که در زیر پست من آمده است را می آورم.
توجه داشته باشید که مطالب داخل [...] توضیحاتی است که اضافه کرده ام .
*****************************
یادداشت کوتاه من بر مطلبی که آقای عبداکریم لاهیجی منتشر کرده اند

گمان می کردم که آقای عبدالکریم لاهیجی بر این اعتقاد هستند که نمیتوان کشته شدگان دهه شصت و به ویژه قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 را در زمره ناپدید شدگان قهری قلمداد کرد و به شدت و با قاطعیت مخالف چنین اقداماتی از جانب بستگان کشته شدگان دهه شصت و به ویژه قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 بوده اند. اما شاید گشودن پرونده برای خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد (خواهر و برادر خانم مریم اکبری منفرد)، از جمله قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67، در نزد گروه کاری ناپدید شدگان قهری سبب شده است که ایشان متوجه اشتباه بزرگ خود شده و بر ضروری و ممکن بودن چنین اقدامی آگاهی یابند. این نشان می دهد که چگونه اقدامات بستگان اعدام شدگان میتواند درک نادرست و گاه بروکراتیک فعالین حقوق بشر را تصحیح نماید، همانگونه که وکلا و فعالین حقوق بشر، در صورت ارج گذاشتن و تاکید بر اهمیت تلاشهای بستگان اعدام شدگان و درک اهمیت اینگونه تلاشها، نه با نگاهی از بالا و قیم مابانه، میتوانند بستگان قربانیان جنایتهای دولتی را در پیشبرد و تعمیق تلاشهای خود یاری نمایند. تلاش و همکاری دوجانبه و چند چانبه ای که میتواند سبب گسترده شدن، انعطاف و تعمیق تلاشهای ما برای حقیقت، عدالت و توسعه مبانی حقوق بشر در ایران شود.
لینک به مطلب مورد نظر:
غایت دادخواهی کشف حقیقت و اجرای عدالت است و نه انتقام جویی یا خونخواهی که ریشه در قانون قصاص و معامله به مثل دارند. طرف دادخواهی ممکن است شهروند عادی، مأموران دولتی و یا مسئولان درجه اول حکومت باشند. از اینرو تحقق دادخواهی منوط به وجود یک دادگستری و قوه قضائیه مستقل از قوه اجرایی است. زیرا که قوه قض...
خانم بانو صابری:
ولی من اولین بار از ایشان در اینمورد شنیدم و گفتند اگر تعداد به یک حدی فکر می کنم ۳۵ نفر را بکار بردند، برسد مجبور به اتخاذ تصمیم و پیگیری هستند.
خانم بانو صابری:
حالا جعفر جان در اینمورد ما چه اقدامی می توانیم انجام دهیم؟
جعفر بهکیش:
بانو جان به قطع اشتباه می کنید، اینرا بدون اینکه سند و مدرک از من بخواهید بپذیرید. من در آینده نزدیک فراخوانی را منتشر می کنم که هزینه استخدام یک وکیل خارجی را تامین نمایم، برای اینکه این کار را بدون درگیر شدن در رقابتهای مبتذل، پیگیری نمایم.

خانم بانو صابری:
جعفر جان من سال ۲۰۰۴ اگر اشتباه نکنم از خودشان در اینمورد شنیدم توضیح مفصلی هم دادند و من ازشون در اینمورد سؤال هم کردم.
آقای حمید حمیدی
جعفر عزیز،اشاره به گروه کار ناپدیدشدگان قهری ار سوی دکتر لاهیجی به بیش از ده سال پیش بر میگرده و بنده خودم در یکی از بزرگداشت ها در سوئد-گوتنبرگ به همین موضوع اشاره داشتم.ضمن اینکه این نوشته اخیر دکتذ لاهیجی به آخرین سخنرانی ایشون در چاریس مربوطه که هنور نظر سازمان ملل در خصوص خانواده خانم اکبری منفرد اعلام نشده بود.امر دادخواهی نیازمند به کار گروهی است.ضمن اینکه هم نظر با شما می بایست از اقدامات سازمان عدالت قدردانی به عمل آورد،اما نباید فراموش کرد که حوره فعالیت فعالین حقوق بشر بسیار متفاوت می باشد.برخی بر مسائل زنان متمرکر هستند برخی بر مسائل کودکان،برخی در حوره های نطری و شناسائی مراکز بین المللی و برخی هم در حوزه اقدامات عملی.با ارادت
جعفر بهکیش
آقای حمیدی گرامی، من نمی دانم که آقای لاهیجی در ده سال پیش چه گفته اند. بسیار علاقه مند هستم که در اینباره بشنوم و ببینم. من در سال گذشته طی یک ایمیل از ایشان خواستم که در اینمورد اگر مطلبی دارند برای من ارسال کنند. ایشان در مطلبی دیگر صراحتا مخالفت خود را با اینکه خواهر و برادرانم در زمره ناپدید شدگان قهری میتوانند قرار گیرند اعلام کردند. میتوانید از خانم منیره برادران، خانم پرستو فروهر، آقای محمدرضا معینی و آقای ناصر مهاجر که در جریان این اظهار نظر هستند سئوال کنید. من از دادن توضیحات بیشتر معذور هستم.
آقای حمید حمیدی
قطعأ این کار را انجام خواهم داد جعفر عزیز و گرامی ما-با ارادت
این گفتگو در سال 1390 با رادیو فرداست
عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و فعال حقوق بشر می‌گوید، کسانی مانند موسوی، کروبی و رهنورد که در شرایط منع هرگونه آزادی شخصی نگهداری می‌شوند و هیچ مرجعی هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد، از نظر حقوقی جزو ناپدیدشدگان قهری هستند.

جعفر بهکیش
آقای حمیدی، من نگفتم که در هر مورد ایشان چنین نظری دارد. من در مورد خاصی که من درگیر آن بوده ام [منظورم مهمترین جنایت تاریخ معاصر ایران، یعنی کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 و برخی از کشته شدگان جنایت های گسترده دهه شصت است، نه یک موضوع شخصی!!]، سخن می گویم.
آقای حمیدی
بسیار خوب.چون یکی از موضوعاتی که عمومأ مطرح میشود،مسله طرح کشتار سالهای 60-67 در دادگاه کیفری است که این موضوع به دلیل عدم عضویت حکومت امکانپذیر نمی باشد.اما از زمان تشکیل گروه کار ناپدید شدگان قهری در سازمان ملل،افراد میتوانند طرح موضوع کنند تا این کمیته رسیدگی و نظر خود را اعلام نماید.چون مورد خاص شما را نمیدانم [ایشان گویا مطلب و کامنت مرا نخوانده اند، گویا من از یک مورد فردی سخن می گویم] از اظهار نظر بیشتر خوداری می کنم.با ارادت [متوجه نمی شوم که موضوع دادگاه بین المللی چه ربطی به کامنت من دارد؟؟ علاوه بر آن گروه کاری ناپدید شدگان قهری سالها پیش (29 فوریه 1980) از دادگاه جنائی بین المللی (اول جولای 2002) تشکیل شده است،].

جعفر بهکیش
من سالها پیش [فوریه 2013] در اینمورد [ناپدید شدگان قهری] مقاله ای نوشته ام:
آقای حمید حمیدی
جعفر عزیز با سلام،پیرو پیام شما مبنی بر چگونگی ناپدید شدگان قهری،اگر چه شما از کشته شدگان سالهای 60 تا 67 نام برده اید،اما در صحبتی که با یکدیگر داشتیم،متوجه شدم مراد شما کشته شدگان پس از مواجه با هئیت مرگ بوده است.بنا براین چون طرح موضوع از سوی شما کلی بود،بنده نیز کلی چند خطی نوشتم و ظاهرأ این مطلب برای شما قابل پذیرش نبوده است.از شما به دلیل عدم درک دقیق پوزش می طلبم.شاد باشید .با ارادت و احترام-حمید
جعفر بهکیش
آقای حمیدی گرامی، من در گفتگوی مفصل دیروزمان برای شما به کرات توضیح داده ام، که به طور اعم قربانیان کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در تابستان 67 میتوانند در زمره ناپدید شدگان قهری قرار گیرند و برخی از قربانیان جنایتهای پیش از آن نیز چنین هستند. برای شما مثال آوردم که مثلا خواهرم زهرا که گویا در شهریور 62 به قتل رسیده است و یا برادرم محمدرضا که گویا در اسفند 60 به قتل رسیده است میتوانند در زمره ناپدید شدگان قرار گیرند. اما برادرم محسن که در اردیبهشت 64 پس از "محاکمه" هر چند ناعادلانه و تصویب آن در شورای عالی قضائی اعدام شد و در گورستان بهشت زهرا به خاک داده شده است، به گمان من در زمره ناپدید شدگان قرار نمی گیرد. علاوه بر آن اگر آقای لاهیجی مثلا کروبی، موسوی و رهنورد را ناپدید شده قهری می دانند، چگونه میتوانند قربانیان کشتار تابستان 67 و برخی از کشته شدگان دهه شصت را در زمره اینان ندانند؟ علاوه بر آن به گمان من در خبر منتشر شده از طرف عدالت برای ایران در مورد ثبت اسامی خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد پروپاگاندائی وجود ندارد. برایتان توضیح دادم که بنا بر برداشت من روش کار گروه ناپدید شدگان قهری برخلاف آنچه جنابعالی عنوان کردید این گونه است:
1) مدعی یا نماینده او فرم مخصوص را پر می کند و به همراه مدارک برای گروه ناپدید شدگان قهری ارسال می کنند،
2) گروه کاری دریافت آنرا اعلام می کند،
3) گروه کاری پرونده را مورد بررسی قرار می دهد و اگر مدارک دیگری لازم باشد آنرا درخواست می نماید،
4) گروه  کاری اگر ادعا را قابل قبول تشخیص دهد، نام فرد مورد نظر را در دیتا بیس افراد ناپدید شده در نزد این گروه کاری ثبت می کند،
5) با دولت مورد نظر مکاتبه می کند و درخواست تعیین وضعیت فرد نامبرده را می نماید،
6) تا زمانی که پاسخ قانع کننده ای دریافت نکند، نام فرد در لیست ناپدید شدگان باقی می ماند و این مکاتبات ادامه پیدا می کند.

[یکی از وظایف اولیه این گروه کاری ارائه کمک به خانواده ها در جهت روشن شدن سرنوشت و یا محل بستگانشان که گزارش ناپدید شدنشان وجود دارد، است. در رابطه با این وظیفه انساندوستانه، گروه کاری به عنوان کانال مراوده میان بستگان کسانی که ناپدید شده اند و یا دیگر منابعی که کیس های ناپدید شدگان قهری را گزارش می کنند و دولت مورد نظر عمل می کند. برای این منظور، گروه گزارش های ناپدید شدن قهری از جانب خانواده و یا سازمانهای مدافع حقوق بشر که از جانب خانواده ها عمل می کنند را دریافت، بررسی و به دولت مورد نظر منتقل می کند. گروه کاری از دولت مورد نظر می خواهد که در هر مورد تحقیقاتی را انجام و نتیجه را به گروه گزارش دهد. گروه کاری این درخواست اطلاعات را در بازه های زمانی تکرار می کند. تا زمان روشن شدن سرنوشت و محل فرد ناپدید شده هر کیس در نزد گروه باز خواهد ماند. (به نقل از وبسایت گروه ناپدید شدگان قهری)]

از خانم شادی صدر به دلیل اینکه این کار را انجام داده اند، خواهش می کنم که اگر در ترتیبات بالا اشکالی وجود دارد آنرا اصلاح نمایند.
به گمان من پرونده خانم رقیه اکبری منفرد و آقای عبدالرضا اکبری منفرد در مرحله پنجم میباشد. طبیعی است که خانم مریم اکبری منفرد از زندان اوین و یا نمایندگان ایشان میتوانند در اینباره توضیحات بیشتری ارائه نمایند. به هر حال من امیدوار هستم که بر خلاف گفته شما، هیچ "پروپاگاندائی" در این میان وجود نداشته باشد.
علاوه بر آن توضیح دادم که مثلا در آرژانتین، به دلیل نامعلوم بودن وضعیت قربانیان، بسیاری به دلیل اینکه محل دفن آنان مشخص نشده است هنوز در این لیست باقی مانده اند. همچنین توضیح دادم که در آرژانتین آزمایشهای ژنتیکی از بقایای اسناد در گورهای دستجمعی کشف شده انجام شد تا هویت کسانی که در این گورها دفن شده اند را معین نمایند. من و خانم پناهی شبستری مقاله ای را سالها پیش ترجمه و در بیداران منتشر کرده ایم.
به همین دلیل متعجب خواهم شد که [بنا بر گفته جنابعالی] یکی از مبرزترین وکلای حقوق بشر، پاسخ ایران مثلا در مورد کسانی که محل دفن آنان مشخص نیست را به همین سادگی پذیرفته باشد.
مقاله مورد نظر در مورد "تیم انسانشناسی قضائی در آرژانتین" که در تاریخ 12 اکتبر 2005 در بیداران منتشر شده است را در این لینک بخوانید:
به همین دلیل از شما انتظار دارم که به شکلی مناسب کامنتهای خود را تصحیح فرمائید و علاوه بر آن انتظار دارم که روشن کنید که درخواست چه کسانی [کیس را طرح نمائید بدون آنکه به مشخصات فرد مورد نظر اشاره ای کرده باشید] از طرف گروه ناپدید شدگان قهری رد شده است؟ این موضوع از نظر عملی بسیار حائز اهمیت است، چرا که نشان می دهد که ما به چه دشواری هائی روبرو هستیم و توجه داشته باشیم که در ارائه پرونده های بعدی دقت کافی را داشته باشیم.
جعفر بهکیش
19 فوریه 2018